محسن سبحانی، پژوهشگر کمیته صنعت نفت و انرژی دفتر مطالعات راهبردی رونق تولید : در کشاکش میان ایران و شرکت‌های هندی بر سر میدان گازی مشترک بین ایران و عربستان بود که وزیر نفت گفت: قرارداد توسعه میدان مشترک گازی فرزاد B به‌زودی با شرکتی ایرانی منعقد خواهد شد.

میدان گازی فرزاد A  و B در نوار مرزی ایران و عربستان و در ۱۵ کیلومتری جزیره فارسی واقع‌شده و در منطقه پارس شمالی قرار دارد. منطقه‌ای که در محدوده شهرستان دیر واقع است. این میدان‌ها در ایران با نام های فرزاد A و B و در عربستان با نام های "حصبه" و "عربیه" شناخته می‌شوند.

شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیومی متشکل از سه شرکت هندی «او.ان. جی.سی[1]»، «ایندین اویل[2]» و «اویل ایندیا» قرارداد اکتشافی به‌منظور حفاری چاه‌های اکتشافی در بلوک فارسی را در سال ۲۰۰۲ میلادی امضا کردند و درنهایت، سال ۲۰۰۷ میلادی با حفاری ۲ حلقه چاه، کشف ذخایر تجاری گاز در میدان «فرزاد» به اثبات رسید.

بر این اساس، پس از اثبات ذخایر تجاری گاز در میدان «فرزاد» مذاکرات شرکت ملی نفت ایران با کنسرسیوم هندی به رهبری «او.ان. جی.سی ویدش» آغاز شد؛ اما در اوج مذاکرات به‌یک‌باره اعلام شد که پیشنهاد هندی‌ها برای طرف ایرانی قابل‌قبول نیست. به گفته بیژن زنگنه وزیر نفت ایران «پیشنهاد هند درواقع هیچ نفعی برای ایران نداشت.»

دراین‌باره مدیر شرکت او ان جی سی ویدش گفت: هند چند بار پیشنهاد خود را اصلاح‌کرده تا انتظارات و شرایط مدنظر تهران برای واگذاری حق توسعه این میدان را تأمین کند. وی افزود: «ما می‌خواستیم تنها در بخش بالادستی فعالیت کنیم، اما ایران از ما خواست تا در بخش پایین‌دستی هم فعالیت داشته باشیم و ما پیشنهادمان را افزایش دادیم و به 11 میلیارد دلار رساندیم و قیمت گاز را هم به شاخص‌های بین‌المللی مرتبط کردیم.» این شرکت قبلاً پیشنهادی 5 میلیارد دلاری برای توسعه فرزاد B ارائه کرده بود.

بر اساس گزارش‌های منابع هندی، هند از سال ۲۰۰۹ به دنبال انعقاد قرارداد برای میدان گازی فرزاد بود. حدود ۷۵ درصد از این توافق‌نامه تا ماه مه 2018 نهایی شد؛ اما هنگامی‌که ایالات‌متحده به‌طور یک‌جانبه از توافق هسته‌ای خارج شد، این قرارداد نیز به مانع برخورد کرد. دست‌آخر ایران و هند برای توسعه این میدان به توافق دست نیافتند و با افزایش تحریم‌های غیرقانونی آمریکا، هندی‌ها میز مذاکره را ترک کردند.

سعودی‌ها روزانه حدود ۴.۵ میلیون دلار از سهم گاز ایران در این میدان را برداشت می‌کنند. تاکنون، میزان خسارتی که به کشور واردشده رقمی معادل ۴ میلیارد دلار بوده و هرروز تأخیر نیز حدود ۴.۵ میلیون دلار به مجموع خسارت اضافه می‌کند.

باگذشت کمتر از یک سال از توقف مذاکرات ایران و هند بر سر توسعه این میدان مشترک گازی، درنهایت توسعه فاز مقدماتی این میدان در قالب توافقنامه اولیه به یکی از شرکت‌های ایرانی واگذار شد.

نکته مهم توسعه میدان فرزاد که درنهایت منجر به بازگشایی قفل توسعه آن شده، چگونگی استفاده از گاز میدان فرزاد بوده است. به‌طوری‌که اخیراً یکی از مقامات شرکت ملی نفت، گفته است: سناریوی پیش رو، امکان‌سنجی تزریق گازترش میدان‌های فرزاد الف و ب به میدان نفتی آغاجاری بوده و تاکنون مدل توسعه اقتصادی این میدان تدوین و ارائه‌شده است.

با انتقال گاز میدان فرزاد به تأسیسات آغاجاری با حفاری چاه‌های دریایی، سکو و تأسیسات فراساحلی می‌توان گازترش این میدان را به خط لوله پنجم سراسری منتقل کرد و درنهایت گاز میدان صرف افزایش ضریب بازیافت مخزن آغاجاری شود. با اجرای این سناریو در کنار کاهش هزینه‌های تولید عملاً راهکاری برای مصرف گاز این میدان مشترک با عربستان پیداشده است.

بازخوانی این پرونده 20 ساله دو پرسش مهم در مقابل سیاست‌گذاری توسعه کشور قرار می‌دهد:

چه نوع کژ کارکردی‌هایی در دستگاه فکری حاکم بر سیاست‌گذاری و راهبری توسعه منجر به این شده است که این واگذاری به شرکت‌های ایرانی، سال‌ها قبل انجام نشود؟

چه نوع انگاره‌هایی در طراحی تعاملات با طرف‌های خارجی بر ذهن سیاست‌گذاران ما حاکم است که باعث می‌شود شرکت‌های خارجی بتوانند 20 سال صنعت نفت ما را معطل کنند؟


[1] ONGC

[2] Indian Oil


خبرنگار: میلاد قاسمی گودرزی