«نود اقتصادی»، عباس هشی، تحلیلگر مسائل اقتصادی: چندی است که سازمان امور مالیاتی برای افزایش درآمدهای دولت به بازار سرمایه چشم دوخته است، حال به نظر می‌رسد سازمان بورس برای ادامه معافیت مالیاتی سهامداران سعی دارد به شکلی سرمایه در گردش اشخاص را کاهش دهد تا همچنان از پرداخت مالیات مصون بمانند؛ اما دولت به‌دنبال تعریف پایه جدید مالیاتی است.

در شرایط کنونی صرفا از فروشندگان به اندازه نیم درصد قیمت فروش مالیات اخذ می‌شود. در حالی که طبق اصول اقتصادی باید از مابه‌التفاوت رقم خرید و فروش مالیات اخذ شود؛ یعنی مالیات بر عایدی سرمایه. 

در این زمینه وزیر امور اقتصادی و دارایی پیشنهاد داده است که از طرفین خرید و فروش سهام در مجموع سه درصد مالیات اخذ شود. باید توجه داشت که در هیچ کشوری از خریدار مالیات اخذ نمی‌شود و این فروشندگان هستند که باید مالیات بپردازند. اگر توجه داشته باشیم در بازارهای ملک و خودرو ایران هم شرایط به همین ترتیب است و خریداران مالیاتی برای کالایی که هنوز از آن استفاده‌ای نداشته‌اند نمی‌پردازند؛ اما دولت برای تامین کسری بودجه خود هر بار قانون جدید از خودش وضع می‌کند.

پیش از این نیز قرار بود از خریداران سکه و طلا مالیات اخذ کنند. رئیس کنونی سازمان بورس که نگران این موضوع است، بارها اعلام کرده که بازار سرمایه مشمول مالیات نمی‌شود. از این رو پیشنهاد داده است برای کاهش دامنه نوسان بورس، حجم مبنا را بالا ببرند. حجم مبنا که بالا برود، ناچارا میزان معاملات بیشتر می‌شود و بدین ترتیب پرداخت همان مالیات نیم درصدی کفاف نیاز دولت را می‌دهد. باید توجه داشت که تمام این جنجال‌ها بر سر بورس است. روز چهارشنبه هم بانک مرکزی نسبت به تصمیم سازمان بورس واکنش منفی نشان داد و وزیر اقتصاد هم دستور به لغو این تصمیم داد. از آن روز رئیس سازمان بورس دیگر پاسخگوی تلفن‌های خود نیست.

روز شنبه نیز بعضی از معاملات قفل شد و سهامداران سردرگم بودند. حال باید دید امروز چه اتفاق جدیدی رخ می‌دهد. در این بین بعضی از شرکت‌ها هم در حالی که مملکت تعطیل است، مجمع تشکیل می‌دهند؛ در حالی که نتایج این مجامع قانونی نیست. در مجموع نه دل وزیر برای رئیس سازمان بورس سوخته و نه برعکس؛ هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند و آنها هم افزایش وصول مالیات‌هاست. فقط روش‌های مختلفی را پیشنهاد می‌دهند. یکی خواستار افزایش تعرفه مالیات‌هاست، دیگری پیشنهاد افزایش رشد مبنا را می‌دهد تا از این طریق درآمد مالیاتی دولت بالا برود.

اکنون بازارهایی نظیر ارز، طلا و سکه در نابه‌سامانی به سر می‌برند و سرمایه‌گذاری در آنها با ریسک بالایی همراه است. از این رو مردم چاره‌ای جز ورود به بورس ندارند. بازاری که به‌ظاهر معاف از مالیات است و سوددهی بالایی نسبت به سپرده‌گذاری بانکی دارد. باید توجه داشت که کشورهای دیگر معمولا مردم را تشویق به سپرده‌گذاری در بانک‌ها می‌کنند تا سرمایه مردم وارد چرخه تولید شود. البته آنها با کنترل نرخ تورم، سوددهی بازار سرمایه و پول را در یک حد نگه می‌دارند.

با این حال در ایران مشاهده می‌کنیم که نرخ تورم بالای ۴۰ درصد است و نرخ سود سپرده بلندمدت ۱۵ درصد! طبیعتا در چنین شرایطی مردم به دنبال بازاری می‌گردند که بتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند. در شرایط کنونی بورس بهترین این بازارهاست. با این حال سرمایه موجود در بورس ایران وارد چرخه تولید نمی‌شود، ۹۵ درصد این پول‌ها به شکل‌ سفته‌بازی در قالب پول بین سهامداران جابه‌جا می‌شود و اصلا فرصت ورود به چرخه تولید را ندارد. بنابراین بیراه نیست که بگوییم قطعا رشد کنونی شاخص بازار سرمایه شکل حباب‌گونه دارد.

حال محدودکردن بورس شبیه به خودکشی مالی است. زیرا فردا روز که این حباب بترکد مردم زیان هنگفتی را متحمل می‌شوند. بهتر است که دولت از اتفاقات گذشته درس عبرت بگیرد. نباید اتفاقات مربوط به سهام شرکت صدرا را فراموش کنیم. همچنین دو سال پیش بود که سپرده‌گذاران موسسات غیرمجاز مالی و اعتباری اعتراضات زیادی نسبت به اقدام دولت داشتند. البته در هیچ کشوری بازار سرمایه معاف از مالیات نیست، اما این شکل از افزایش مالیات هم نمی‌تواند در شرایط کنونی اقتصاد ایران راهگشا باشد.