«نود اقتصادی»-روزبه کردونی، رئیس مؤسسه پژوهش تأمین اجتماعی: شیوع کرونا سنگ محک خوبی بود تا در میدان عمل مشخص شود که راهبردهای متنوع حمایت اجتماعی، اعم از غیرمشارکتی و مشارکتی (بیمههای اجتماعی) تا چه میزان از کفایت، پوشش و جامعیت برای حمایت از آنان که کووید19 زندگیشان را تحت تأثیر قرار داده است، موفق بودهاند.
در این میان، به اذعان نهادهای معتبر بینالمللی، شکست نظامهای تأمین اجتماعی در مواجهه با آثار اجتماعی و اقتصادی کووید19 و حمایت اجتماعی از فقرا یکی از واقعیتهای مهمی است که باید در ساحت رفاه و تأمین اجتماعی در دنیای پساکرونا مدنظر داشت.
میتوان عنوان کرد در فضای گفتمانی و ساحت سیاستگذاری فعلی، بهترین شرایط برای حرکت به سمت نظام رفاه و تأمین اجتماعی فراگیر مهیاست. وقتی بحث فراگیر بیان میشود، نباید فرد یا گروهی حذف شود، بلکه باید تمام شهروندان از این حق برخوردار باشند.
آنچه برای تحقق نظام رفاه و تأمین اجتماعی فراگیر قابل ذکر است، این است که شکلگیری هژمونی گفتمانی و دارابودن مدل و نظریه یک الزام بسیار مهم است. از سوی دیگر، تدوین استاندارد، معیار و همچنین نحوه شناسایی و استحقاق سنجی از دیگر مواردی است که باید محل توجه باشد.
نکته مهم در این میان اما ضرورت بهدستآمدن یک اجماع نخبگانی و ائتلاف سیاسی فراگیر در این موارد است.تا زمانی که سطح منازعات و تنشهای سیاسی اجتماعی آنقدر شدید است که شانس موفقیت هرگونه سیاست رفاهی را از بین میبرد، نمیتوان به شکلگیری نظام تأمین اجتماعی فراگیر امیدی بست.
اگر جریانات و گفتمانهای رقیب به یک اجماع حداقلی نرسند، در سیاستهای اجرائی یا برنامههای عملی بنبست خواهیم داشت. به همین دلیل است که دستیابی به یک هژمونی گفتمانی، پیششرط مهم برای تحقق نظام تأمین فراگیر است.
منظور از گفتمان در این متن، همان است که فرکلاف در چارچوب مباحث فوکویی بیان میکند و گفتمانها را مجسمکننده معنا و ارتباطات اجتماعی و شکلدهنده ذهنیت و نیز ارتباطات اجتماعی بهشمار میآورد. در این چارچوب، «بین ساختارهای خرد گفتمان (ویژگیهای زبانشناختی) و ساختارهای کلان جامعه (ایدئولوژی و ساختارهای اجتماعی) رابطه دیالکتیکی وجود دارد.
در این رابطه، گرچه ممکن است ساختارهای کلان جامعه، ساختارهای خرد گفتمان را تعیین کنند، ولی ساختارهای گفتمانی نیز به نوبه خود ساختارهای ایدئولوژیک و گفتمانی را دوباره تولید میکنند».
برای رسیدن به یگ گفتمان فراگیر -با مدنظرداشتن امکان اجماع در حداقلها- باید علاوه بر فراهمکردن شرایط گفتوگو بین دیدگاههای مختلف، زمینه شنیدن این صداها و ترتیباثردادن به دیدگاههای آنها نیز مرکز توجه قرار بگیرد. آنچه در این میان بهعنوان یک راهکار میتواند مدنظر باشد، گفتوگوی اجتماعی (یا به تعبیری گفتوشنود) به معنای دقیق و کامل آن است.
گفتمان رفاهی فراگیر باید برآیند همه دیدگاهها (برای نمونه عامگرا و خاصگرا) در حوزه رفاهی باشد. اینکه چیزی از پیش موجود و مدون باشد و ما انتظار داشته باشیم که بقیه به آن بپیوندند، امکانپذیر نیست. باید گفتمان رفاهی از طریق گفتوگو تولید شود؛ چراکه چیزی که از طریق گفتوگو و تعامل حاصل شد، انتظار همراهی و پیروی را در خود به دنبال خواهد داشت؛ در غیر این صورت امکان همراهی و همکاری وجود ندارد.
نکته پایانی آنکه تأکید رهبری درباره «ایجاد نظام متمرکز تأمین اجتماعی برای آحاد مردم»، فرصتی تاریخی برای پیشبرد گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی متمرکز فراگیر و اجرائیکردن آن است که باید با اجماع نخبگانی، همافزایی اجرائی و ائتلاف سیاسی فراگیر به سمت تحقق آن پیش رفت.