«نود اقتصادی»: دکتر عباس خسروانی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و مدرس دانشگاه: بحران کرونا صرفا یک بحران زیستی و بهداشتی نیست و نمی توان فرایند مبارزه و مهار آن را در روش ها و راهکارهای پزشکی و درمانی خلاصه و منحصر کرد. در فرآیند مبارزه و مهار کرونا باید همه ی ابعاد آن توسط کارشناسان مطالعه شود و راهکارهای طراحی شده به ستاد ملی مدیریت کرونا ارسال تا در قالب دستورالعمل به همه واحدهای فعال در سراسر کشور ابلاغ گردد. یکی از تهدیدات جدی کرونا در کشور تعمیق نابرابری های اقتصادی-اجتماعی ست که اگر کرونا از باب اثرگذاری بر نابرابری ها مورد توجه قرار نگیرد می تواند دامنه این بحران را گسترده تر و زمان مهار آن را طولانی تر کند.
در شرایط عادی وجود برخی نابرابری های اقتصادی-اجتماعی در کشور قابل انکار نیست اما در شرایط بحران باید این اصل مهم را مد نظر قرار داد که راهکارها و تدابیر اندیشیده شده برای مهار بحران، بر اصل برابری، عدالت و فراگیر بودن متکی باشد و بر شکاف های طبقاتی سوار نشود که در این صورت راهکارها قابلیت کنترل بحران را نخواهند داشت.
اگر چه عده ای معتقدند که ویروس کرونا یک ویروس دموکرات است و فقیر و غنی، مدیر و کارمند،کارگر و کارفرما و .. نمی شناسد اما در یک جمع بندی کلی می توان نشان داد که اثرگذاری های کرونا در بخش های مختلف اعم از اقتصادی،آموزشی، درمانی، پیشگیری، اطلاع یابی و .. کاملا بر شکاف های اقتصادی-اجتماعی سوار است و لذا در مدیریت بحران باید راهبردها و راهکارها مبتنی بر اصل فراگیری و برابری متکی باشد.
به عنوان مثال در مقوله پیشگیری و درمان کرونا این نابرابری کاملا محسوس است.کسانی که در جامعه بهتر می توانستند و می توانند از مبتلا شدن به کرونا پیشگیری کنند که از همان روزهای اول از ماسک و مواد ضد عفونی با کیفیت تر و در دسترس تر و فراوان تر برخوردار بودند. از همان آغاز بحران،قیمت این اقلام ابتدائی پیشگیری از کرونا نایاب و به شدت گران شد و کسانی می توانستند از این اقلام بهره مند شوند که یا دارای دسترسی ها و روابط خاص بودند و یا از پول کافی برای خرید این اقلام به قیمت های گزاف برخوردار بودند. در شرایط فعلی که در میانه فرایند مبارزه با کرونا هستیم تا چه اندازه توزیع ماسک و اقلام ضد عفونی کننده به شکلی فراگیر و ارزان و برابر در کل کشور توزیع می شود؟آیا دولت در این زمینه توانسته است تاثیر شکاف ها و نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را به حداقل ممکن برساند؟ تغذیه کافی و مفید و مغذی از دیگر ابزارهای پیشگیری ست که در شرایط بحرانی باید قیمت برخی از اقلام خوراکی به شکلی متعادل حفظ شود تا گروه های کم درآمد هم بتوانند از این اقلام خریداری کنند. اتفاقا اینجا یکی از حوزه هائی ست که خیرین و نهادهای مردمی و بنگاه های اقتصادی باید به مسئولیت های اجتماعی خود عمل کنند و ضمن اینکه دولت سیاست های خود را طراحی و اجرا می کند این نهاد ها نیز تاثیر نابرابری های اجتماعی- اقتصادی را به حداقل ممکن برسانند.
یکی دیگر از مواردی که نابرابری های موجود در جامعه ایران را به وضوح نشان می دهد، سیاست قرنطینه خانگی و محدودیت های آمد و شد و فعالیت کسب وکار هاست. به راستی چه کسانی از این سیاست ضرور زیان مضاعف می برند.آیا آن مدیر و کارمند دولتی که در صورت بودن یا نبودن در محل کار،حقوق خود را دریافت می کند یا آن کارگر روزمزد یا کسانی که درآمد آنها وابسته با فعالیت روزانه آنهاست؟کسانی که دارای بیمه های بیکاری و انواع تضمین های حفظ شغل و درآمد هستند یا کسانی که فاقد بیمه بیکاری و تضمین های شغلی ودرآمدی؟
سیاست های حمایتی دولت در این شرایط بحرانی باید متمرکز بر حفظ درآمد و شغل این قشر از جامعه باشد وگرنه تعطیلی ادارت دولتی و بنگاه ها و نهادهای وابسته به منابع بیت المال که دارای تضمین های درآمدی و شغلی هستند که هنر نیست. هنر مدیریت بحران آن است که ما بتوانیم فردی را مجاب و قانع به قرنطینه خانگی کنیم که توانسته ایم حقوق و درآمد و شغل او را تا حد ممکن برای حداقل یک تا دو ماه که زمان زیادی هم محسوب نمی شود تضمین کنیم. در حالی که مدیریت بحران نتوانسته است شرایط و بسترهای اقتصادی و اجتماعی را برای همه ی طبقات و گروه های جامعه که دارای تفاوت ها و شکاف های جدی با یکدیگر هستند فراهم کند، توقع تبعیت همگانی از دستورالعمل های این ستاد، توقع زیادی است هر چند که مردم ما طی دو ماه اخیر تا آنجا که در توان داشته اند این ستاد را در مدیریت بحران کرونا همراهی کرده اند.
یک مثال دیگر بر اثبات ناکارآمدی برخی راهکارها و سیاست هایی که نابرابری های طبقاتی ایران را در نظر نگرفته اعلام کمک نقدی به خانوارهای یارانه بگیر به مبلغ یک میلیون تومان است. اول آنکه دولت باید به مردم توضیح می داد که منطق انتخاب مبلغ یک میلیون تومان چه بوده است؟و دیگر آنکه چرا این عدد برای همه ی خانوارها با اندازه ها و سطوح مختلف اقتصادی متفاوت، یکسان درنظر گرفته شده است؟ این سیاست ها و راهکارها فاقد هر نوع پیچیدگی و طراحی علمی وکارشناسی ست و به نابرابری ها دامن میزند. مقوله دیگری که می تواند به نابرابری های جامعه ایرانی پساکرونا دامن بزند، عدم رعایت اصل شفافیت در ماجرای مبارزه با کروناست. بحرانی بودن شرایط دلیل قانع کننده ای برای غفلت از این مقوله مهم نیست. مردم زمانی بهترین همراهی و مشارکت را در مقابله با کرونا از خود به نمایش خواهند گذاشت که اعتماد آنها به مسئولان امر افزایش پیدا کند. به هر حال علی رغم همه ی تنگدستی هایی که برای دولت بیان شده، مبالغ زیادی از منابع مختلف برای مقوله مبارزه با کرونا و مهار آن اختصاص داده شده است که میتوان به مواردی چون حق برداشت یک میلیارد یوروی از صندوق توسعه ملی، صد میلیارد تومان اختصاصی خود دولت، کمک های مالی و کالایی دولت ها و نهادهای بین المللی و کمک های نهادها و بنیاد ها و نیروهای مسلح و مردمی و.. اشاره کرد. مردم باید بدانند که این مبالغ چگونه صرف می شود و آیا منطق و اصولی بر هزینه کرد آنها وجود دارد؟ آیا همه ی مردم،کسب وکارها، بخش ها و .. به صورت عادلانه و منصفانه از آن بهره مند می شوند؟ مسئولان باید در این خصوص مرتب به مردم گزارش دهند تا مردم به حقوق و سهم خود از این کمک ها و منابع واقف شوند تا انگیزه های لازم برای مشارکت در مهار کرونا را داشته باشند. توزیع ناعادلانه و بعضا نابخردانه این منابع می تواند نابرابری ها در جامعه ما را عمیق تر و مهمتر از همه اعتماد اجتماعی را نیز کاهش دهد. در این میان رسانه ها و انجمن ها و نهادهای غیر دولتی و مردم نهاد باید پای کار باشند و با فهم دقیق از نابرابری های اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه راهکارها و ایده هایی را ترویج دهند که در فرآیند مهار کرونا، همه ی بخش ها و اقشار جامعه به شکلی عادلانه و نسبی مورد توجه قرار گیرند که به گونه ای نباشد که عده ای زیر پای بحران کرونا له شوند و عده ای با کمترین عوارض از آن سر بیرون آورند زیرا این وضعیت آینده پساکرونائی ما را نیز متاثر خواهد کرد. شاید یکی از درس های کرونا این بود که همه ی ما در یک جامعه و یا در یک جهان زندگی می کنیم و زندگی ما به یکدیگر ربط دارد و هر نوع غفلت از دیگری، دامن خود ما را دیر یا زود خواهد گرفت.کرونا فرصتی برای بازاندیشی در شکافها و نابرابری های طبقاتی و اجتماعی در کشور است.