«نود اقتصادی»: انگار او عادت دارد، همیشه سر بزنگاهها غیبش بزند. دیروز هم یکی از همین بزنگاهها بود، تا خبر استعفای مسعود نیلی به طور غیررسمی و تلویحا رسانهای شود.
دیشب محسن جلالپور رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران که از دوستان نزدیک مسعود نیلی به شمار میرود در یک توئیت عجیب خبر داد که دستیار ویژه رئیس جمهور 10 ماهی میشود که استعفا داده و در محل کارش حاضر نمیشود. نزدیک به یک ساعت بعد سایت انتخاب که از سایتهای نزدیک به دولت حسن روحانی به شمار میرود در خبری تکمیلیتر اعلام کرد که مشاور اقتصادی رئیس جمهور از ابتدای خرداد ماه در محل کار خودش حاضر نشده و استعفای خود را تقدیم حسن روحانی کرده است.
همه شواهد نشان میدهد که دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقتصادی برای سومین برهه مهم تاریخی تصمیم گرفته تا عطای حضور در مسئولیتهای دولتی را به لقایش ببخشد و نهاد ریاست جمهوری را ترک کند.
اما حالا که داستان پایان همکاری نیلی و حسن روحانی افشا شده، این سوال در فضای اقتصادی جامعه به وجود آمده که چرا این اقتصاددان که از مهمترین حامیان تفکر بازار آزاد به شمار میرود نمیتواند تا پایان عمر هیچ دولتی در مسئولیت خودش باقی بماند؟!
برای پاسخ به این سوال به حدود 30 سال پیش برمیگردیم. روزگاری که مسعود نیلی معاون روغنی زنجانی در سازمان برنامه و بودجه بود. او با نوشتن نامه ای در اواخر جنگ به رئیس خود (روغنی زنجانی)، شرایط اقتصادی کشور را برای تداوم جنگ تحمیلی مناسب ندانسته و تاکید میکند باید پایان جنگ اعلام شود، چرا که امکانات برای ادامه جنگ با عراق مهیا نیست! روغنی زنجانی هم بلافاصله بعد از مطالعه نامه نیلی، نامهای به نخست وزیر وقت در این خصوص نوشت، تا میرحسین موسوی را برای قبول قطعنامه 598 سازمان ملل و آتش بس فوری میان ایران و عراق قانع کند. بدین ترتیب نخست وزیر وقت نیز با القاعات صورت گرفته توسط نیلی و روغنی زنجانی، در نامهای دیگر از امام خمینی میخواهد تا قطعنامه را قبول کند...
این اولین بار است که مسعود نیلی در یک برهه تاریخی مهم از تاریخ جمهوری اسلامی نقش آفرینی میکرد.
اما چند سال بعد باز هم مسعود نیلی در یک بزنگاه مهم دیگر قرار گرفت. نیلی که از اصلیترین حامیان سیاستهای تعدیل اقتصادی در دولت سازندگی بود، با مشخص شدن ناکارآمدی این سیاستها و ایجاد تورم 50 درصدی و فشار شدید اقتصادی به مردم، ناگهان تصمیم میگیرد که برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شود...
مسعود نیلی دفعه سوم با دست پرتری وارد صحنه شد. او از همان روزهای نخست مبارزات انتخاباتی سال 92 در کنار حسن روحانی به عنوان مشاور اقتصادی دیده میشد و در نهایت با پیروزی دولت تدبیر و امید در انتخابات ریاست جمهوری 92 رسما مشاور اقتصادی رئیس جمهور شد تا هدایت تیم اقتصادی دولت را بر عهده بگیرد.
ابتدا اوضاع برای مسعود نیلی خوب پیش رفت. دولت که تمام هم و غمش را صرف به نتیجه رسیدن برجام کرده بود موفق شد این تفاهم را به اجرا برساند و جو روانی حاصل از مذاکرات هستهای و تشدید رکود اقتصادی هم که تورم را کاهش داده بود، دولت را تا حدودی موفق نشان میداد. رکود اقتصادی هم توسط نیلی و سایر دولتمردان به گردن سیاستهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم انداخته میشد و همه چیز باب میل آقای مشاور بود. روزی نبود که خبری از سخنرانیهای نیلی و یا حضور وی در رسانهها نشنویم، اما کم کم این رویه تغییر کرد.
بستههای خروج از رکودی که نیلی و نهاوندیان و سایر اقتصاددانان حامی بازار آزاد طراحی کرده بودند یکی پس از دیگری با شکست رو به رو میشد و درخواست نیلی از مردم برای انصراف داوطلبانه از دریافت یارانه نقدی هم با پاسخ منفی جامعه رو به رو شده بود.
برجام علیرغم اجرایی شدن، ثمرهای برای اقتصاد کشور نداشت و روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا هم سرنوشت برجام را بسیار مبهم کرده بود. دولت که بعد از خروج آمریکا از برجام پلن دیگری در چنته نداشت، عملا در سال نخست فعالیت دولت دوازدهم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد، تا همه چیز برای رفتن دوباره آقای مشاور آماده شود.
مسعود نیلی که دوستانش برای تبرئه او عنوان میکنند 10 ماه است در جلسات دولتی شرکت نمیکند، چطور مقاله معروف او در تاریخ 18 فروردین امسال را در انتقاد از تثبیت قیمت ارز به یاد ندارند؟ او در مقالهای که در اواسط فروردین ماه نوشت با انتقاد از پایین بودن قیمت ارز، این موضوع را به نفع تولیدکنندگان خارجی دانسته و رسما فرمان گرانی دلار تا مرز 10 هزار تومان را صادر کرد. نمودار و آمارهای رسمی نشان میدهد قیمت دلار تقریبا از اواسط فروردین ماه امسال ( بعد از انتشار مقاله مسعود نیلی درباره معایب دلارِ ارزان) روند افزایشی عجیب خود را آغاز کرد که تا به امروز در بازار غیررسمی به مرز 8 هزار تومان رسید.
حالا همه معادلات بهم ریخته است و تئوری های دستیار و مشاور اقتصادی حسن روحانی پاسخ مشکلات اقتصادی کشور را نمیدهد و او را مجبور کرده به رسم گذشته، از مشکلات فرار کرده و همه چیز را به گردن دیگران بیندازد؛ دقیقا مثل دفعات قبل!
بازارها یکی پس از دیگری ئتوریهای آدام اسمیتی نیلی را پس میزند!
به نظر میرسد مسعود نیلی که همواره از زیر بار سیاست گذاری های خود فرار میکند، این بار هم بوی شکست را از سیاستهای اقتصادی دولت حس کرده و سعی کرده تا از طریق دوست نزدیکش محسن جلال پور اعلام کند که 10 ماه است در سیاستهای اقتصادی دولت تدبیر و امید نقشی نداشته است. سناریویی که شاگردان وفادار او مانند علی سرزعیم و سعید اسلامی بیدگلی از چند ماه قبل با "اندک متصور شدن نقش نیلی در سیاستهای اقتصادی" دنبال کرده بودند. به نظر میرسد مسعود نیلی این بار هم فرار کرد تا بتواند نقش خود در سیاستهای غلط دولت را پاک کند و در یک دوره مناسب دیگر مانند ادوار گذشته به دولت بازگردد!