«نود اقتصادی»  دانیال داودی - کارشناس ارشد اقتصادی: یک اصل مهم در علم اقتصاد این است که: «هر چیزی که کم باشد ولی تقاضا برای آن زیاد باشد، گران می‌شود». در اقتصاد ایران –متاسفانه- تقاضا برای دلار بسیار بالاست؛ برای وارد کردن کالاهای مصرفی نیاز به واردات داریم. برای ارتقای خطوط تولید در بسیاری از موارد نیاز به واردات کالاهای سرمایه‌ای داریم. حتی برای تولید کالاهایی که رویشان «ساخت ایران» نوشته می‌شود کم و بیش به واردات مواد اولیه و کالاهای واسطه نیاز داریم و در همه‌ی مواردی که ذکر شد دلار لازم است. آنهایی که تمکن مالی بیشتری دارند، برای سفرهای تفریحی عید و سایر تعطیلات اگر بخواهند به خارج از کشور بروند، به دلار احتیاج دارند. آن‌ها که برای ادامه‌ی تحصیل به خارج از کشور می‌روند، دلار می‌خواهند و دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

اگرچه از دید نگارنده پیشتر از این ها می توانستیم –و همچنان می توانیم- با راهکارهای مختلف از جمله پیمان های پولی دوجانبه و چندجانبه شر دلار را از سر کشور کم کنیم اما تا زمانی که آقایی دلار در اقتصاد ایران و البته سیطره‌اش بر اقتصاد جهانی از بین نرفته، تقاضا برای دلار وجود دارد و این گریزناپذیر است.

حال سوال اینجاست که آیا دلار کافی برای تامین نیاز اقتصاد ایران وجود دارد؟! مسئولان می‌گویند وجود دارد. رئیس جمهور در گفتگوی تلویزیونی خود در دوم بهمن‌ماه گفت: «مردم باید بدانند که درآمد ارزی کشور از کل مخارج ارزی کشور به مراتب بیشتر است و سال آینده درآمد ارزی ما از امسال ان شاء الله بیشتر خواهد شد... نرخ ارز باید پایین بیاید؛ این کاری است که بانک مرکزی باید انجام دهد». ولی ا... سیف، رئیس کل بانک مرکزی نیز بارها در این مورد «حرف» زده است. در یکی از موارد در دوم بهمن ایشان نیز گفتند: «سرمایه‌گذاری در ارز توجیه نداشته و کسانی که منابع خود را به ارز تبدیل می‌کنند ضرر خواهند کرد».

آیا مسئولان واقعیت را می‌گویند!؟ یا بهتر است این‌طور بپرسیم که آیا مسئولان همه‌ی واقعیت را می‌گویند؟ برای راستی‌آزمایی این ادعای مسولان محترم، به اصل اقتصادی‌ای که در ابتدای یادداشت ذکر کردم، بازمی‌گردم. هر چیزی که کم باشد و تقاضا برای آن زیاد باشد، گران می‌شود. تقاضا برای دلار وجود دارد و قیمت دلار تقریباً در سال گذشته روندی صعودی را طی کرده است؛ آن‌هم با شیبی نسبتاً زیاد. قیمت دلار در فروردین‌ماه سال جاری خورشیدی حدود 3750 تومان بود، در حالی که در اول بهمن به 4700 تومان رسید و در هفته‌ی گذشته نیز به مرز 5000 تومان نزدیک شد. پس مسئولان همه‌ی راست را نمی‌گویند! کسی که با اصول اقتصاد آشنایی دارد، بیش از آن‌که «حرف» مسئولین برایش اهمیت داشته باشد، آمار‌ها برایش مهم‌اند.

آمار‌ها دروغ نمی‌گویند! وقتی تقاضا وجود دارد و قیمت دلار افزایش می‌یابد یعنی دلار به اندازه‌ای که باید در اقتصاد نیست وگر نه به جای اینکه مردم به طور مکرر از سخنگوی دولت، رئیس کل بانک مرکزی و رئیس‌جمهور بشنوند که «دلار پایین می‌آید»، خود به چشم خود می‌دیدند که قیمت دلار پایین آمده است. دولتی‌ها می‌گویند این افزایش قیمت، ناشی از تقاضای واقعی دلار نیست و حباب است. یعنی اقتصاد برای اداره‌ی امور خود به این حجم از دلار نیاز ندارد، بلکه این افزایش قیمت ناشی از هجوم مردم برای سرمایه‌گذاری در دلار است؛ چون خیال کرده اند که دلار افزایش قیمت خواهد داشت. در این میان، برخی صرافان نیز در افزایش قیمت موثر هستند.

بر اساس همین تحلیل هفته‌ی گذشت،90 دلال ارز بازداشت و 10 صرافی پلمپ شدند. واقعیت این است که اگر بگیر و ببند در بازار ارز در دولت‌های نهم و دهم منجر به کاهش قیمت دلار شد، در این دولت نیز برخورد پلیسی با اقتصاد جواب خواهد داد! جالب است که وقتی در دولت قبل، معاون رئیس جمهور وقت گرانی دلار را ناشی از دستکاری قیمت‌ها توسط صرافی به اسم «جمشید بسم ا...» می‌دانست، همین اقتصاددان‌ها و مسئولینی که امروز مدیریت امور را در دست دارند منتقد بودند که به جای انداختنِ تقصیر‌ها به گردنِ جمشید بسم ا...، دولت باید در سیاست‌های خود تجدیدنظر کند اما امروز همان بزرگواران به جای تجدید نظر در سیاست‌های غلط خود، دست به دامن نیروی انتظامی شده اند که 90 جمشید بسم ا... را برایشان دستگیر کند!

بخش عمده‌ای از افزایش قیمت دلار نه حباب است و نه تقصیر جمشید بسم ا... ها؛ بهترین دلیل بر اثبات این مدعا نیز زمان است. هر قدر که زمان که بگذرد، خواهیم دید که دلار به 3700 تومانِ فروردینِ سال جاری هرگز نخواهد رسید. علت اصلی جهش قیمت دلار، سرکوب ارزی آن توسط دولت محترم است. دولتی که تنها دستاوردش مدیریت نرخ ارز و کاهش تورم بود، طبیعی است که در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری برای اینکه سبد رایش ریزش نکند، با دست‌کاری قیمت دلار سعی کرد تورم را کنترل کند. البته مشاورین اقتصادی دولت نیز خوب می‌دانستند که این فشردنِ فنر نرخ ارز، دوامی نخواهد داشت و به زودی جهش قیمت دلار رخ خواهد داد.

ولی مگر مهم است!؟ مهم این است که دولت‌شان دوام داشته باشد و مردم خیال کنند نه تنها تورم همان‌طور که در دور نخست دولت تدبیر و امید مهار شد، در دور دوم نیز همچنان مهار خواهد شد بلکه آنچنان رونق اقتصادی‌ای ایجاد خواهد شد که کسی حتی به 45 هزار تومان یارانه فکر هم نکند. بازار مسکن چنان خواهد شد که کسی به سمتِ قوطی کبریت‌های مسکنِ مهر هم نرود. مهم این است که مردم خیال کنند مشکل تحریم‌ها خصوصاً تحریم‌های بانکی رفع شده است و با فروش نفت، آن‌چنان دلار وارد کشور خواهد شد که دلار به هزار تومان خواهد رسید؛ حتی مشکل اشتغال نیز حل خواهد شد و خلاصه اینکه برجام کاری خواهد کرد که هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ زندگی مردم!

این دقیقاً پوپولیسم است و نرخ ارز تنها یکی از قربانیان پوپولیسم برجامی است. هنوز مانده تا عمق فاجعه آشکارتر گردد.