تقویت نظام سرمایه داری به معنای مردمی سازی اقتصاد نیست

سید مهدی زریباف ابتدا با اشاره به اینکه در محافل آکادمیک مفهوم مردمی سازی اقتصاد جدی گرفته نمی‌شود گفت: «متاسفانه فضای ذهنی ما در محیط‌های آکادمیک، به این سمت رفته که اگر یکم مفهومی را به شکل سنتی و در زمینه فرهنگی خودمان معرفی کنیم، می‌گویند علمی نیست، اما همان مفهوم اگر معادل غربی‌اش بیان شود، به آن نگاه علمی دارند. ادبیات دانشگاهی ما چندان اجازه جدی شدن مفهوم «اقتصاد مردمی» را نمی‌دهد.

وقتی می‌گوییم اقتصاد باید مردمی باشد، یعنی همه مردم، نه یک طبقه خاص، قشر خاص یا گروه و جناح سیاسی خاص. نظام اقتصادی باید عدالت بنیان باشد. مشارکت مردم لزوما به معنای قدرتمند کردن بخش خصوصی نیست. مردم باید بتوانند مالک زندگی و حیات خود باشند. مردم باید بتوانند خودشان به خودشان وام بدهند. باید حق السهم مردم از نفت، معادن، خاک و آب مشخص باشد. باید سهم مردم از انفال مشخص باشد.

تقویت نظام سرمایه‌داری به معنای مردمی سازی اقتصاد نیست. ما باید مقدمات و بستر مشارکت مردم که به زمینه‌های مالکیت بازمی‌گردد را مشخص کنیم. برای مثال، باید بخشی از زمین‌ها را واگذار کنیم به اقشاری در جامعه. برای چه این زمین‌ها باید در دست دولت باشد، آن هم در زمانی که بخش کثیری از مردم ما مشکل مسکن دارند؟»

باید شرکت تعاونی رشد و توسعه یابد

او در ادامه افزود: «برداشتن سوبسید که در حرف‌های برخی کاندیداها دیده می‌شد، یک امر ظاهری است. ما باید در بحث مالکیت نگاهمان را عوض کنیم. اگر قرار است یک روستا در زمینه اقتصادی جهش پیدا کند، باید بر زمین و وسیله کار و زمین مالکیت داشته باشد. تا زمانی که تعیین کننده قیمت شهر‌ها و دلال‌ها و کاسب‌ها هستند که حق مالکیت از آن آن‌هاست، خب سودی به شهروند روستایی ما نمی‌رسد.

عامل حاکم بر تولید سرمایه است. باید شرکت‌های تعاونی رشد و گسترش بیابند و مالکیت در دست مردم باشد. منابع مالی ما در دست بانک‌هاست و بانک‌های بجای تامین مالی درست، با پول بازی می‌کنند، سود می‌دهند و بهره می‌گیرند و در نهایت هیچ نفع خاصی به کشور نمی‌رسد».

باید از ظرفیت‌های سراسر کشور استفاده کرد

سعید حسن‌زاده در ابتدا با اشاره به رویکرد کاندیدا‌ها گفت: «در مناظرات به وضوح مشخص بود که کاندیداهای جبهه اصول‌گرا سرشار از برنامه و وعده بودند در حالی که جریان رقیب اصلا چنین کاری انجام نداد. اما هیچ یک در مورد اتفاقاتی که در دولت سیزدهم افتاد نظری نداشتند. این مسئله می‌تواند به این منجر بشود که ما به خاطر سهل انگاری، وعده یا برنامه‌ای را اعلام نماییم که محقق نشود.

آیا نهادی داریم که با هر دولتی، بتواند مفهوم اقتصاد مردمی را محقق کند؟ ما چنین نهادی که سامان درستی داشته باشد نداریم. بسیاری از مفاهیمی که رهبری معرفی کرده و روی آن تاکید می‌کند، توسط این نهادها به ابتذال کشیده می‌شود و عملا به کارکرد مطلوب خود نمی‌رسد.

فرض کنیم دولت تجمیع اراده مردم است برای جلوگیری از قدرت گرفتن اراده‌های کوچک‌تر. آیا دولت می‌تواند زمینه ساز خلق ارزش برای عموم مردم باشد؟ آیا دولت می‌تواند زمین بی‌ارزشی که دارد را، با ارزش کند تا مردم در آنجا به فعالیت و یا سرمایه‌گذاری بپردازند؟!

وقتی چنین دیدگاهی نباشد، باعث می‌شود که گرایش به مرکز زیاد بشود و تهران بشود یک شهر پانزده میلیونی. ظرفیت‌های کشور مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و مردم هم ثروتمند نمی‌شوند. آیا دولت می‌تواند بیابان‌های سمنان و طبس را بجای زمین‌های تهران بفروشد و به این واسطه خلق ارزش کند؟!

امارات و عربستان و قطر به همین واسطه توانستند به توسعه برسند. زمین‌های بی‌ارزش را با اهرم کردن دارایی‌هایی خودش با ارزش کند».

مشکل ما محرومیت نیست، ما مشکل ناآگاهی داریم

سیده صدیقه سید حسینی با اشاره به اینکه مردمی سازی اقتصاد از در توانمندسازی مردم می‌گذرد گفت: «باید با آگاهی بخشی و توانمندسازی مردم، به سمت اقتصاد مردمی پیش برویم. ما در کشور محرومیت نداریم، چیزی که ما با آن مواجهیم عدم آگاهیست نسبت ظرفیت آنچیزی که دارند. در جایی هست که شخصی 50 هکتار زمین دارد، اما می‌گوید من محرومم. خب محرومیت این آدم به علت ناآگاهی و ناتوانی‌اش در زمینه خلق ارزش است.

دولت باید نقش ناظر و تنظیم‌گر داشته باشد. در جاهایی که دولت نه بر اساس نیاز منطقه و بوم، بلکه بر اساس تفکر و صرف آگاهی خودش فعالیتی را انجام داده، موفق نبوده. اما دولت باید ظرفیت سنجی را انجام بدهد و برای ثمر دادن ظرفیت از خود مردم کمک بگیرد. باید با مطالعات لازم و با استفاده از دانش و پژوهش، از ظرفیت‌های کشور استفاده کرد.

کشاورزی بخش دوم اقتصاد هر کشور می‌باشد. ما با اتکا به سیاست تبدیل محصول، از همین سیب‌هایی که پای درختان می‌ریخت چهل نوع محصول بدست آوردیم. ما از 120 گرم سیب، نهایتا 70 تا 100 گرم دور ریز داریم. ما با کمک خود مردم ظرفیت سنجی و استعداد سنجی کردیم و به مرحله زنجیره خلق ارزش رسیدیم.

سال پیش کشاورزی آمد و گفت 7 تن زردآلو روی درختانم مانده و نمی‌دانم با آن چکار کنم. به او گفتیم زرد آلوها را به لب کارخانجات برسان تا فراوری روی آن‌ها صورت بگیرد. او نیروی کار را فراهم کرد و سپس از همان زردآلو ها لواشک درست شد، چیپس زردآلو درست شد، از مغز هسته زردآلوها استفاده شد و سود حاصله هم نصف شد. خب در اینجا هم کشاورز به سود مطلوبش رسید هم کارگاه‌ها مشغول تولید و کسب درآمد شدند.

ما در حال حاضر بدون کمک دولت، داریم با مجموعه‌های خود در کشور کار می‌کنیم، خودمان خودمان را تامین می‌کنیم و جلو می‌رویم. بانک‌ها گاهی به یک جوان وام می‌دهند و آن جوان از یک جوان تحصیل کرده بیکار، به یک جوان تحصیل کرده بدهکار تبدیل می‌شود. اگر قرار است تسهیل‌گری قرار است انجام شود، باید از صفر تا صد انجام شود. باید آگاهی بخشی و برنامه ریزی برای این وام نیز صورت بگیرد».

مردمی سازی اقتصاد باید سیاست کلان کلیت نظام باشد

محمدسعید غلامی با اشاره به اینکه دولت در اصل مردمی سازی اقتصاد نقشی ندارد گفت: «دولت در بسیاری از این موارد نقشی در هیچ‌کجای دنیا ندارد. اندیشکده‌ها و برخی دیگر نهادهای واسطه‌ای حرکت یا نهضتی را در این موارد آغاز می‌کند و دولت باید در این مرحله نقش مانع‌زدا و تسهیل‌گر را ایفا کند.

ما باید در یک سری از مسائل مهم و راهبردی به ثبات مدیریتی برسیم. نباید برای مردمی سازی کردن اقتصاد، کل تخم مرغ‌هایمان را در سبد یک نامزد بخصوص بچینیم که اگر رای نیاورد، کل مسئله نیست شود. مردمی سازی باید جزئی از سیاست‌های هر دولتی باشد. با این معضل در مسئله آموزش و پرورش نیز طرف هستیم. این در حالیست که این نهاد باید از یک ثبات مدیریت برخوردار باشد تا در طی زمان پله‌های ترقی را طی کند نه اینکه مدام و از نو یک برنامه تغییر کند و به هیچ نتیجه خاصی هم نرسیم.

ما باید از تجربه‌های پیشینی کشورمان در جهاد سازندگی یا نهضت سواد آموزی و... استفاده کنیم تا به یک کلان الگو برسیم و از آن برای مردمی سازی اقتصاد استفاده کنیم. ما باید به جایی برسیم که هر کسی با هر سلیقه و استعداد و توانایی و دارایی‌ای، در اقتصاد نقش بازی کند.

ما باید مردم را به هفت سطح تقسیم کنیم. سطح اول کسانی هستند که به عنوان اندیشمند، کارهای اندیشه‌ای می‌کنند و حتی به رهبری مشورت می‌دهند و در این مسیرها گام برمی‌دارند. مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی. خب این‌ها هم بخشی از مردم هستند.

لایه دوم، نهادهای زیست بوم ساز یا نهادهای شبکه‌ای هستند. در دنیا از اینها با عنوان نهادهای میانجی یاد می‌شود. در ایران می‌شود مثل بنیادهایی مثل رسالت، یا در زمینه فرهنگی اجتماعی، بنیاد خاتم اوصیا را یک نهاد زیست بوم ساز می‌دانیم. این‌ها یک جهت‌گیری مشخص و دقیقی دارد که با توجه با آن پیش می‌رود.

سطح سوم زیرساخت‌های پشتیبان است. زیر ساختی که توانایی «توانمندسازی» داشته باشد. ما به زیرساخت‌های نرم افزاری و سخت افزاری داریم که هم ظرفیت‌ها را آماده کنند و هم نیروی انسانی توانمند تحویل جامعه بدهند.

لایه چهارم، لایه حلقه‌های میانی است. حلقه میانی کارش تکثیر و توسعه و ارتباط گرفتن با توده مردم است.

لایه پنجم می‌شود شرکت دانش بنیان، می‌شود تعاونی روستایی.

لایه ششم، مردمی هستند که در قالب گروه‌های تعاونی و امثال آن سازماندهی نشده‌اند. این گروه از مردم باید مورد استفاده قرار بگیرند، آموزش ببینند و به عنوان نیروی مستعد به فعالیت بپردازند. مثل گروه‌های جهادی و گروه‌های مطالبه گری.

لایه هفتم هم لایه توده مردم است. اینها به صورت مقطعی در مواقع خاص نقش آفرینی می‌کنند. مثل ایام کرونا که در بسیاری از خانه‌ها کارگاه تولید ماسک به راه افتاده بود و مردم به صورت توده‌وار در این زمینه مشارکت داشتند.

ما باید از این هفت لایه، در یک راهکار و مسیر مشخص استفاده کنیم. نه اینکه یک سازمانی بسازیم و سپس منتظر گرفتن خروجی از آن باشیم. در اینجا به اسم قرارگاه سازی یا جنبش سازی، مجددا بین خود و مردم دیوار می‌کشیم.

در چنین شرایطی، این هفت لایه بنا به ظرفیت خود، در راهکارهای مختلف فعالیت می‌کنند و آن ثمر لازم را بوجود می‌آورند».

باید به گفتمان مردمی سازی اقتصاد ایجاد کنیم

سعید حسینی با اشاره به اینکه مردمی سازی اقتصاد یک برنامه بلند مدت است گفت: «مردمی سازی اقتصاد موضوعی کلان و قابل اجرا در بلند مدت است و همانطور که گفته شد در انقلاب توجه لازم به آن نشده و عقب افتادگی ما در اقتصاد از همین مسئله نشأت می‌گیرد.

ما باید گفتمان مردمی سازی اقتصاد را ایجاد کنیم. تنها راه نجات اقتصاد کشور و قوت بخشیدن به آن مردمی سازیست و نقطه شروع آن‌ هم از دولت نمی‌باشد. باید به سمت توانمند سازی افراد برای راه‌اندازی تعاونی‌های واقعی و حرفه‌ای پیش برویم. باید قوانین اصلاح شود و به سمت تسهیل‌گری برای محقق کردن این مفهوم پیش برویم»