گروه اقتصادی:محمدرضا سبزعلیپور: چندی است که بحث کاهش قیمت نفت و کسری بودجه و عداوت برخی کشورهای غربی و عربی و همچنین درخواست‌های ما از عربستان و در نهایت  انتقاد شدید از حاکمان این کشور بالا گرفته و در این بین مطالباتی نیز مطرح می شود که تعجب غالب صاحب نظران سیاسی و اقتصادی ایران و جهان را برانگیخته است.

در جهان امروز، حرف اول و آخر در عرصه اقتصاد و سیاست را «دانایی‌محوری و مدیریت صحیح» می زند.

چنانچه کشوری نتواند اقتصاد و دیپلماسی خود را با این مشخصه و ویژگی تعریف کند، حتی اگر بر روی دریایی از نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی غنی خوابیده باشد، چرخ آن در عرصه اقتصاد و سیاست جهانی لنگ می زند و روز به روز از قافله توسعه علمی و اقتصادی فاصله می‌گیرد.

 آمارها بیانگر آن است که 62 کشور صادرکننده مواد خام با 36 درصدسهم منابع انسانی،20 درصد سهم منابع فیزیکی و44 درصد سهم منابع طبیعی جهان، حدود  8/4 درصد از کل ثروت جهانی را تولید می کنند ، درحالیکه 100 کشور در حال توسعه با سهم منابع انسانی56 درصدی، سهم منابع فیزیکی 16 درصدی و سهم منابع طبیعی 28 درصدی نزدیک به 16 درصد از کل ثروت جهانی را کسب کرده اند، اما این در حالی است که 29 کشور صنعتی و پر درآمد جهان با سهم منابع انسانی 67 درصدی و سهم منابع فیزیکی16درصدی و سهم منابع طبیعی17درصدی چیزی بیش از80 درصد از کل ثروت جهانی را به خود اختصاص داده اند  

باعنایت به آمار فوق،  مشخص  است که داشتن نفت و منابع طبیعی و خام فروشی این ذخایر، هرگز تضمینی بر قوی بودن، ثروتمند بودن و داشتن اقتصاد سالم و پیشرفته در هیچیک از کشورهائی که از این امتیاز و موهبت الهی بهره برده اند نبوده که ایران  نیز از این قاعده مستثنی نیست، زیرا در یکصد سالی که از عمر فروش نفت در این کشور میگذرد هیچ اتفاق خاص اقتصادی در ایران رخ نداده است تا ما را در بین کشورهای مطرح دنیا، مطرح تر کند . فقط با فروش نفت و سایر ذخایر طبیعی، توانسته ایم امورات کشور را به پیش ببریم و بقول معروف نانی سر سفره مردم بیاوریم تا روز خود را سپری و منتظر فردا باشند تا ببینند که پولی در کار خواهد بود یا خیر

بطور قطع هزاران میلیارد دلاری که طی یکصد سال گذشته از بابت فروش نفت و سایر ذخایر طبیعی به خزانه دولت‌ها سرازیر شده هنوز موجب نشده تا همه مردم ایران ثروتمند شوند و فقیری وجود نداشته باشد بلکه متأسفانه سیاستهای غلط اقتصادی و برخی سوء مدیریت ها باعث شده تا فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی به عمیق ترین شکاف های زمانه مبدل شود.

این درآمدهای میلیاردی هنوز نتوانسته جلوی بیکاری، رکود، تورم، گرانی مسکن، کاهش ارزش پول ملی، ورشکستگی کارخانه ها و دهها مورد دیگر را بگیرد.

این درآمدهای نجومی سهم چندانی از ثروت جهانی را به ما نداده است، البته شاید خیلی ها با نظر نگارنده مخالف باشند و بگویند که برعکس ایران یکی از ثروتمند ترین کشورهای دنیا است و دلیل آنرا هم وجود دهها و شاید صدها میلیارد بشکه نفت و گاز در زیر خاک ایران اعلام کنند،البته، این منابع ثروت محسوب می شود اما تا زمانیکه زیر خاک بوده اما وقتیکه از زیر زمین خارج و به قیمتهای پایین فروخته و درآمد حاصل از آن هم به درستی بکار گرفته نمی شود و با چشمی به هم زدن نیز تمام پولها از بین میروند پس دیگر نمی توان نام آن را ثروت گذارد

باز هم شاید عده ای ،خرده بگیرندکه اگر تحریم ها نبود از ایران گلستان می ساختیم.

تحریم ها از ده سال پیش به این سو شدت گرفته، در نود سال گذشته چه کرده و چه گلی بر سر ایران و ایرانی زده ایم؟ البته قصد این نیست که دولت حال حاضر را بخاطر اشتباهات و یا گناهان دولتمردان نود و هشت سال پیش دادگاهی کنم بلکه بحث کاملاً کلی است و فعلاً قصدم گرفتن انگشت اتهام بسوی شخص و یا دولت خاصی نیست.  

تمام کشورهایی که اقتصاد آنها وابسته به درآمد نفت بوده، اقتصادی شکننده دارند، حال می‌خواهد کشور ثروتمند قطر باشد یا ایران و یا روسیه ابر قدرت.

تنها ایران وابسته به نفت را تحریم های چندین و چند ساله به چالش نکشیده اند بلکه تحریم های اعمال شده کشورهای غربی طی فقط چند ماه گذشته، روسیه قدرتمند را که از اهرم نفت و گاز بهره می برد را نیز به چالش کشانده  و درگیر کرده است که نتیجه ملموس آن فرار سرمایه ها، کاهش شدید ارزش روبل در برابر دلار و کاهش سرمایه گذاری  است.

واقعیت این است که درآمدهای نفتی یکی از منابع مهم و اصلی تأمین بودجه ایران بوده که با کم و زیاد شدن قیمت نفت، فراز و نشیب هایی در عرصه اقتصاد ایران و به تبع آن در زندگی مردم رخ می دهد.

در همین راستا، در پاییز سالجاری سقوط بهای نفت در بازارهای جهانی، دولت روحانی را با چشم انداز کسری بودجه شدید روبرو کرد.

 میزان سقوط بهای نفت در طی ماههای گذشته بیش از 50 دلار در هر بشکه بوده و قیمت آن را از حدود۱۱۰دلار به60 دلار در هر بشکه رسانده  درحالیکه دولت ایران بودجه سالجاری خود را بر مبنای قیمت ۱۰۰دلار در هر بشکه تنظیم کرده است.

بنابراین، کاهش قیمت نفت باعث نیمه تمام ماندن طرح ها و پروژه های عمرانی و تشدید وضعیت رکود در کشور خواهد شد و این واقعه درست زمانی اتفاق می افتد که دولت در تنظیم بودجه سال 93 با کسری بودجه روبرو بوده و  هنوز بخشی از درآمدهای نفتی بلوکه شده ایران در سایر کشورها به خزانه کشور تزریق نشده و این مشکلات را طی ماههای آینده دو چندان خواهد کرد.

همین کاهش شدید بهای نفت تحقق وعده ‌های اقتصادی دولت تدبیر و امید را نیز بیش از پیش دشوارتر خواهد ساخت.

از طرفی ادامه کاهش قیمت نفت پس از عدم توافق وزرای عضو اوپک موجب نگرانی کشورهای منطقه خاورمیانه ازجمله ایران شده که بزرگترین صادرکننده نفت خاورمیانه یعنی کشور عربستان سعودی نگرانی خاصی در مورد وضعیت بازار نفت ندارد.

همین رخدادها نشان دهنده این است که دولت تا پایان سال حتماً با کسری بودجه40 الی50 درصدی ناشی از کاهش درآمدهای نفتی مواجه خواهد شد.

هرچند دولت اعتقاد دارد که کسری بودجه ناشی از کاهش قیمت نفت در نیمه دوم سالجاری را از راه درآمدهای مازاد فروش نفت در نیمه اول سال آینده جبران خواهد کرد ولیکن همچنان صاحب نظران اقتصادی اعتقاد دارند که دولت توان جبران کسری بودجه خود را به این سادگی ها ندارد

برهمین اساس پیش بینی شده که بهای نفت  تا پایان سالجاری میلادی و حتی سه ماهه اول سال 2015 به کمترین میزان خود طی سالهای گذشته یعنی حتی زیر50 دلار برسد، درصورتیکه چنین اتفاقی رخ دهد، بطور قطع قمیت نفت ایران هم در بازارهای جهانی به کمتر از بشکه ای50 دلار تنزل می یابد که خود مشکلی به مشکلات دولت ایران خواهد افزود.

شواهد امر نشان می دهد که مشکل بوجود آمده در بازار نفت سیاسی بوده و راهکار اقتصادی هم ندارد، هرچند که ایران مشکل قیمت نفت را توطئه و نقشه ای از پیش برنامه ریزی شده از طرف چند کشور غربی و عربی به رهبری ربستان سعودی می داند.

پس در نتیجه جنگ نفت به رهبری عربستان برعلیه ایران آغاز شده  و ناخواسته کشورمان را درگیر جنگ دیگری جدای از جنگ اقتصادی چند سال گذشته غرب و فشار تحریم ها کرده است.

بدیهی است ،هشت سال دفاع مقدس از ایرانی یک مبارز واقعی و یک مدیر جنگ تمام عیار ساخت اما به نظر می رسد ما فقط در جنگهای نظامی رشد پیدا کرده و هنوز قواعد جنگ های پنهان اقتصادی از جمله جنگ نفت را بخوبی فرا نگرفته ایم زیرا اگر جنگ نفت به رهبری عربستان برعلیهایران به راه افتاده پس هر دو کشور درگیر جنگ پنهان نفت هستند، پس هر حاکمی ابتدا فکر منافع کشور و ملت خود است.

از همین رو حکام عربستانی نیز بهترین کار را انجام می دهند و اول فکر منافع سیاسی و اقتصادی خود هستند و پیشبرد اهداف خود را در اولویت کار دارند همچنانکه دولت ما نیز باید فقط و فقط منافع ایران و ایرانی را در نظر داشته باشد ولاغیر.

براستی حقیقت ماجرا و پشت پرده"جنگ قیمت نفت "چیست؟

واقعیت امر این است که ایالات متحده آمریکا با بهره جستن از فن‌آوری بحث‌انگیز "فراکینگ" (استخراج نفت و گاز از درون سنگهای زیرزمینی) نفت بی‌سابقه‌ای را استخراج می کند.

میزان استخراج نفت آمریکا از سال ۲۰۰۸ تاکنون به دو برابر رسیده و از این طریق سهم خود در تولید جهانی نفت را ۱۰درصد افزایش داده ‌است.

درنتیجه بازار جهانی نفت با چنین حجمی از استخراج، بطور قابل توجهی اشباع  شده برهمین اساس تنها دو کشور آمریکا و عربستان مسبب اشباع بازار و عرضه بیش از تقاضا و در نتیجه سقوط قیمت نفت نیستند.

در عین حال ، کاهش شدید قیمت نفت ،موجب کسری بودجه عربستان سعودی نیز شده و بر همین اساس ملک عبدالله، پادشاه این کشور روز پنجشنبه با صدور سه فرمان، بودجه اضطراری دولت برای سال مالی آینده را به هیات وزیران این کشور ابلاغ کرد.

درآمد دولت عربستان در سال مالی آینده٧٥٠ میلیارد ریال سعودی (حدود ١٩١ میلیارد دلار) پیش بینی شده است که در مقایسه با درآمد ٨٥٥ میلیارد ریال سعودی سال گذشته، چیزی حدود ١٤درصد کاهش نشان میدهد.

البته ذخیره صندوق ارزی این کشور حدود ۷۰۰ میلیارد دلار موجودی دارد

اخیراً دولت ایران نیز لایحه بودجه ۸۳۷ هزار میلیارد تومانی سال آینده را که با پیش بینی کاهش عواید نفتی تدوین شده بود برای بررسی و تصویب نهایی به مجلس فرستاد. بودجه سال آینده ایران براساس قیمت نفت70 دلار و نرخ هر دلار٢٨٥٠ تومان تنظیم شده که احتمالاً باز هم کسری خواهد داشت.

پر واضح است بودجه ایران آنهم با جمعیتی بیش از 78 میلیون نفر به مراتب کمتر از بودجه عربستان سعودی با جمعیت حدود٣٠ میلیون نفر است.

کاهش ۵۰ درصدی قیمت نفت،  یک جریان عظیم باز توزیع ثروت در سراسر جهان را به راه انداخته است. بطوریکه با قیمت ۱۱۰دلار برای هر بشکه نفت، کل ارزش مالی تولید جهانی نفت ۶/۳ تریلیون دلار (۳۶۰۰ میلیارد دلار) میشود.

 اما کل ارزش مالی تولید جهانی نفت با قیمت نفت بشکه ای۶۰ دلار، این ارزش به ۲ تریلیون (۲ هزار میلیارد) کاهش پیدا میکند.

این امر به معنای آن است که کشورهای مصرف‌کننده نفت رقم هنگفتی بالغ بر۱۶۰۰میلیارد دلار در پرداختهای خود صرفه‌ جویی می کنند و برعکس درست به همین میزان نقدینگی، کشورهای صادرکننده نفت از دست خواهند داد. پس  بحث ایران تنها در میان نیست و منافع هزاران میلیارد دلاری در میان است که نصیب برخی از مصرف کنندگان بزرگ نفت خواهد شد.

رئیس شورای سیاستگذاری اقتصادمقاومتی و بخش خصوصی