به گزارش «نود اقتصادی»، برنامه «بدون توقف» شبکه سه سیما با حضور جمعی از کارشناسان و پژوهشگران حوزه اقتصاد به بررسی مسائلی از جمله ریشههای ضعف در نظامهای مالیاتی و بانکی کشور، اثرات خطرناک نقدینگی و همچنین دلائل حل نشدن مشکلات اقتصادی در دولتهای مختلف پرداخت.
در بخش نخست برنامه با اشاره به اینکه اقتصاد بیماری داریم که با تغییر دولتها بسیاری از حرکتهای اقتصادی هم مغفول میماند، عنوان شد: ریشه مشکلات اقتصادی به نوعی سه عامل مهم است یک؛ عدم دانش حکمرانی و فهم نادرست از مسائل، عامل دوم؛ سلطه گروه ذینفعان و عامل سوم؛ ضعف در اجرا و ضعف مدیران، لذا نظام بانکی و نظام مالیاتی از جمله مسائل مهمی است که باید با توجه به این رویکردها به آنها پرداخته شود.
در ادامه نیز مطرح شد: در واقع گاهی ریشه این نفهمدیدن نخواستن است، ریشه اصلی نخواستنها هم در تعارض منافع است، یعنی منافع شخصی یا گروهی با منافع عامه نمیخواند، رئیس اتاق بازرگانی ما در دولت سابق معاون اقتصادی رئیسجمهور میشود و اتاق بازرگانی متصدی واردات است خوب مشخص است که نتیجه چه میشود. یا حوزه آموزش وزارت بهداشت را سپردند به وزارت بهداشت، و وزارت بهداشتی که متکفل سلامت مردم است به جهت اینکه نفعش در انحصار است تا اینکه خدمات درمانی را افزایش دهد، این افزایش را انجام نمیدهد، به همین دلیل نسبت سرانه پزشکان نسبت به بیمار در کشور ما بسیار کمتر از کشورهای دیگر میشود.
همچنین در برنامه با اشاره به اینکه ما چند دسته تعارض منافع داریم، تصریح شد: یک دسته تعارض منافع فردی است مثل موضوع شستا و یا صنعت خودروسازی که اصلا در این موقعیتها از قبل صندلیها تقسیم شده، دسته دیگر هم تعارض منافع سیستمی و ساختاری است، آنجا هم سیاستگذار و مجری و ناظر با هم یکی است، یک تعارض منافع سیاسی هم داریم، یعنی یک جاهایی جهتگیریهای سیاسی ما حاکم بر تصمیمگیریها میشود، البته در دنیا به اینها فکر شده و مثلا در نظام بانکی میگویند رئیس بانک مرکزی نباید دو سال قبل و بعد از این مسؤلیت بانکدار بوده باشد، در خصوص این موضوع قاعده پیشینی و پسینی و قوانین بازدارنده وجود دارد.
در بخش دیگر برنامه نیز اشاره شد: در کشورهای پیشرفتهتر، سازمانی مثل سازمان اخلاق حرفهای تأسیس میکنند و یک مدیر قبل از تصدی شغل مدیریت آموزشهایی میبیند که در موقعیتی که هست دچار این تعارض منافع نشود و اگر در موقعیتش قرار گرفت در سامانه متمرکزی اعلام کند و از آن موقعیت بیرون بیاید و اگر نیامد با او برخورد شدید میشود، لذا دولت جدید باید دست دوستی به سمت مردم دراز کند تا تعامل صحیح در این حوزه شکل بگیرد، اولویتها را بشناسد و شفافیت داشته باشد، چراکه هر چه به سمت رسانههای آزاد و سامانههای اطلاعاتی پاک برویم فساد هم کمتر خواهد شد.
کارشناسان برنامه همچنین در خصوص دلائل حل نشدن مشکلات اقتصادی کشور در دولتهای مختلف نیز یادآور شدند: مشکلات حل نشده چون تا به حال یک تئوری شتر، گاو، پلنگی را پیاده کردیم یعنی هیچ موقع اینگونه نبوده که صفر تا صد یک تئوری را تماما اجرا کنیم، همیشه اقتضایی بوده و بسته به افراد تئوریها پیاده شده، مثل نگاه دولت آقای روحانی که از یک زاویه لیبرالی بوده و زوایای دیگر نه، یعنی راست را هدف گرفته و به چپ گل زده و این عدم یکپارچگی همیشه وجود داشته است.
در این برنامه ریشه اصلی تورم، افزایش شکاف طبقاتی، عدم کمک به تولید، سوداگری و سفتهبازی در اقتصاد ضعف نظام بانکی، عنوان و مطرح شد: لذا باید ببینیم چطور آن سه عنصری که در ابتدا به آن پرداختیم نظام بانکی را تحت تأثیر قرار داده و مشکلات را در عرصه تورم تشدید میکنند. ما با دولتمردانی طرفیم که دستور ادغام یک بانک را در یک صندوق میدهند، این حتی قابل تصور هم نیست، مثل زمانیکه آقای احمدینژاد دستور داد چون صندوق مهر امام رضا(ع) دچار مشکل شده لازم است که منابع یک بانک به این صندوق سرازیر شود، اینها یعنی این سیاستمدار در این سطح اصلا شناختی از نظام بانکی ندارد.
در ادامه نیز اشاره شد: یا طرحی مطرح می شود برای ساخت یک میلیون واحد مسکونی و دستور میدهد برای تأمین هزینهاش از دو درصد مانده سپرده بانکها نزد بانک مرکزی استفاده کنند یا اینکه بانک مسکن خط اعتباری دهد، یعنی این فرد نمیداند تبعات این کار چیست و چه حجمی از نقدینگی ایجاد میکند، کما اینکه چنین اتفاقی افتاد، نقدینگی نیز دو جور بلا سر اقتصاد کشور میآورد، یکی اینکه وقتی حجم پول بدون افزایش تولید در کشور بیشتر میشود، نتیجتا همین چند کالایی که با آن سروکار داریم قیمتش بالاتر میرود چون بدون اینکه این مقدار معدود افزایش پیدا کند مقدار پول ما بیشتر شده و این باعث گرانی میشود.
همچنین در پایان نیز به اثر وضعی بالا رفتن نقدینگی اشاره و مطرح شد: اینجا نیز آنهایی که دارایی دارند ارزش داراییشان حفظ شده و آنها که ندارد فقیرتر میشود، اثر دوم هم این است که آنجایی که میتواند نقدینگی تولید کند قدرت هم پیدا میکند، یعنی نقدینگی برای بانک قدرت ایجاد کرده و میتواند جامعه را نابود و منافع خودش را دنبال کند و سهم خودش را از اقتصاد جا کند، کما اینکه بانک ایجاد میکنند تا با آن ایران مال بسارند، این نقدینگی اگر در دست بانک باشد مخرب است در دست دولت هم قرار گیرد مخرب است، یعنی دولت هم از محل افزایش نقدینگی برای خود قدرت میسازد، از مردم مالیاتستانی تورمی میکند و این قدرت خطرناکتر از افزایش نقدینگی است.