- دکتر مالک رحمتی - عضو هیأت علمی دانشگاه
به گزارش «نسیم آنلاین» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از لحاظ مبانی نظری و فرایند تصویب، از جایگاه ویژهای برخوردار است و به همین دلیل همواره مورد توجه علما و حقوق دانان و پژوهشگران بوده است. چرا که در این قانون سعی شده است به همه مقولات نگاهی جامع و مانع شود. لکن ویژگیهای رئیسجمهور نیز از این موضوع مستثنی نبوده و هریک از ویژگیهای مصرح در ماده 115 قانون اساسی عصاره یکی از علوم اثرگذار در جامعه است که اجتماع این خصوصیات در یک فرد، نشان از صلاحیت و صلابت وی برای تصدی این پست حساس و موثر در ساختار نظام سیاسی ایران میباشد.
یکی از وجوه متمایزکننده دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران با دورههای قبل، افزایش بحثهای مبنایی درباره ویژگیهای بایسته برای رئیسجمهور منتخب و سازوکارهای قانونی رسیدن به نقطه مطلوب است. به طور منطقی، هنگامی که مشکلی در کارامدی اداره جامعه بروز میکند، در بین بخشهایی از جامعه که با جامعیت تحولات را بررسی نمیکنند، ایرادگیری نسبت به اصول قانون اساسی پررنگتر میشود. بدون آنکه توجه شود که نقص در اصول قانون اساسی است؟ یا در اجرای دقیق آن؟ ضمن اینکه باید به مشکلات ساختاری کشور هم توجه شود. چالشهایی که جامعه ایرانی در یک قرن اخیر با آنها مواجه بوده، موضوعاتی فرادولتی است و بخش قابل توجهی از آن تنها با درک صحیح قانون اساسی و شناختن دقیق جایگاههای موثر و محوری در قانون اساسی حل میشود. لذا رئیسجمهور برخی ویژگیهای حداقلی مصرح در قانون اساسی دارد و برخی صفات و ویژگیهای حداکثری که همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار میگیرد.
اصل 115 قانون اساسی تصریح میکند «رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد:
ایرانی الاصل، تابعیت ایرانی، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.»
اما از آن جایی که حیطه عمل و اثرگذاری، ورود به عرصههای جدید و توجه نظام به تحولات نوین در حال گسترش است، توجه به اقتضائات زمانی و مکانی و شرایط بینالمللی و منطقهای مسالهای است ناگزیر که همواره مورد توجه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بوده و به همین دلیل در مقاطع مختلف، شرایطی را به عنوان ویژگیهای مورد انتظار خود از رؤسای جمهور اعلام کرده اند که بخشی از صفات مورد تاکید مقتضی اقتضائات زمان بوده است. از این رو، ویژگیهای مندرج در اصل 115 قانون اساسی شروط لازم و مبنایی بوده، ولی کافی نیست. منطقی است رئیسجمهوری که در شرایط جنگ سکان اداره کشور را به دست میگیرد، با رئیسجمهور زمان صلح و یا دهه عدالت و پیشرفت تفاوت داشته باشد و هر دهه از دوران مدیریتی با توجه به مسائل داخلی و بیرونی، الزاماتی دارد که رئیسجمهور باید مسلح و مسلط به آن الزامات باشد و در شرایط کنونی که کشور در عرصه اقتصادی با مسئله اساسی روبرو است و تمام هم و غم دشمن بر این است که ضربه سنگینی به اقتصاد و معیشت مردم وارد کند، تا از این طریق مابین مردم و نظام فاصله ایجاد کند، تسلط بر مسائل اقتصادی و ارائه برنامه اقتصادی و رونق تولید ملی اصلی است انکارناپذیر و ضروری. بنابراین رئیسجمهور اصلح بایستی به غیر از شرایط حداقلی مصرح در اصل 115 شرایط و ویژگیهای برجسته دیگری نیز با توجه به شرایط حاکم بر مسائل و مشکلات کشور به عنوان ویژگیهای حداکثری داشته باشد.
اما سوال اصلی این است که ویژگیهای مصرح در اصل 115 قانون اساسی برای چیست؟ پاسخ این سوال در اصل 121 بیان شده. رئیسجمهور برای مدیریت کشور در پیشگاه ملت بزرگ ایران قسم یاد میکند و هر فردی برای اجرای قسم خود، ضروری است که از استعداد و ظرفیت لازم برای عملیاتی کردن آن قسم برخوردار باشد. بنابراین شرایط 13 گانه رئیسجمهور در اصل 115 برای انجام وظایف 20 گانه مطرح شده در اصل 121 عنوان شده است.
ویژگی 13 گانه رئیسجمهور در اصل 115 |
وظیفه 20 گانه رئیسجمهور در اصل 121 |
رجل مذهبی، سیاسی |
پاسدار مذهب رسمی، نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی |
ایرانی الاصل، تابعیت ایران |
قسم در پیشگاه ملت ایران |
مدیر و مدبر |
وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی |
دارای حسن سابقه |
پرهیز از خودکامگی، به کارگیری همه استعداد و صلاحیت برای انجام وظایف |
امانت |
قدرتی را که ملت به امانت سپردهاند، همچون امینی پارسا و فداکار نگه دار بود و به منتخب بعدی واگذار کند |
تقوا (عادل) |
ترویج و گسترش عدالت |
مومن و متعهد به مبانی جمهوری اسلامی ایران |
ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق، حمایت از آزادی و حرمت اشخاص |
نکته قابل تأمل در اصل 115 این است که شرایط موصوف باید اثبات شود و ثبوت آنها کافی نیست. به عبارت دیگر، صرف اعتقاد به قانون اساسی و مبانی جمهوری اسلامی ایران کافی نبوده و نیازمند احراز التزام عملی به شرایط موصوف است. چه بسا افرادی که در بیان فوائد ورزش کتابها بنویسند، ولی خودشان هیچوقت ورزش نکنند، بنابراین التزام عملی به شرایط مندرج در اصل 115 بایستی برای شورای محترم نگهبان احراز گردد. این احراز با روشهایی چون مراجعه به سوابق مدیریتی و سیاسی داوطلبان آزمون میشود و مشخص است که اگر شخصی در سمتهای پایینتر که از نظر دشواری کار بسی سادهتر از مقام ریاست جمهوری است که مسئول اجرای قانون اساسی است، ناموفق بوده باشد؛ نمیتواند در سمت هدایت قوه مجریه نیز توفیقی کسب کند و به همین خاطر است در بررسی صلاحیتهای کاندیداهای ریاست جمهوری، مقولهای به عنوان رد صلاحیت نداریم. بلکه عدم احراز صلاحیت کاربرد حقوقی دارد.
اما تاریخ تقریبا 40 ساله جمهوری اسلامی ایران مملو از فراز و نشیبها و وضعیتهای دشواری است که هر کدام از آنها برای ساقط کردن دولتها کافی است. بسیاری از دولتها در دنیا با کودتا و جنگ مسلحانه مزدوران استکبار ساقط شدهاند، اما بدترین آنها، 8 سال جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، تحریمهای ظالمانه اقتصادی و... درباره جمهوری اسلامی ایران اجرا شده و به جایی نرسیده است؛ و مهمتر آنکه ایران با سیر صعودی چشمگیری بر توان خود افزوده است. این مهم جز با رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) و رهبری داهیانه مقام معظم رهبری و حضور مردم در صحنه به دست نیامده و ادامه راه نیز با همان شیوه میسر است. اینکه در اوج تحریمهای غیرقانونی غرب، ایران توانست به بالاترین درجه از رشد علمی و بسیاری از علوم جدید نانوتکنولوژی، بایوتکنولوژی و یا انرژی هستهای صلحآمیز دست یابد، نشان از بیاثر بودن اقدامات دشمن و تبعیت از سیاستهای کلان و منویّات مقام معظم رهبری است.
بنابراین جدای از شرایط مندرج در اصل 115 قانون اساسی، و با توجه به دال مرکزی دهه پیشرفت و عدالت، احراز شرایط ذیل نیز برای رئیسجمهور مطلوب و اصلح ضروری است. و اکنون که انقلاب اسلامی به دوران بلوغ همه جانبة خود و صدور انقلاب در جهان رسیده، بایستی رئیسجمهور ایران، ویژگیهای لازم در تراز تمدن بزرگ ایرانی – اسلامی را داشته باشد تا کشور را به عنوان الگویی عملی برای پیشرفت توأم با عدالت در سرتاسر جهان معرفی و نهادینه کند که این خواست بسیاری از آزادیخواهان و مستضعفان دنیا است.
1ـ برنامه جامع ذیل قوانین بالادستی (قانون اساسی – چشم انداز 20 ساله – برنامههای توسعهی کشور – سیاستهای کلی ابلاغی از جانب مقام معظم رهبری) برای عینیتبخشی و تحقق اقتصاد مقاومتی
برای ساختن کشور براساس مبانی فکری اسلامی، نیازمند پیشرفت و توسعه اقتصادی همراه با عدالت هستیم؛ زیرا این دو، لازم و ملزوم یکدیگر بوده و دو روی یک سکه هستند؛ اگر در جامعهای عدالت باشد ولی پیشرفت نباشد، چنین جامعهای متوقف بوده و در موقعیت عقبماندگی قرار میگیرد؛ اگر پیشرفت باشد ولی عدالت نباشد، چنین جامعهای به سمت سکولارشدن حرکت میکند. در بحث اقتصاد مقاومتی بایستی طوری عمل شود که خودکفایی کشور در بسیاری از عرصهها، بهویژه در مقوله امنیت غذایی و بهداشتی محقق شود. کشوری که در عرصه اقتصادی قوی و مستحکم نباشد، در سایر عرصههای فرهنگی و اجتماعی نیز آسیبپذیر خواهد بود.
مقام معظم رهبری درباره ضرورت این نوع نگاه میفرمایند: «در همهى برنامهریزیها، سند چشمانداز در نظر باشد و این را در همهى سطوح ملاحظه کنند. ثبات در برنامهریزى، شرط موفقیت است. اگر ثبات در برنامهریزى و استمرار در جهت درست نباشد- که البته این حرکت در طول راه تصحیح هم خواهد شد، لکن جهتگیرى یکى است و استمرار دارد- سازندگى و پیشرفت کشور به نتیجه نخواهد رسید. بیست سال را در نظر بگیرید. هر سال ما یک برنامه داریم- برنامهى یکساله که با بودجه به مجلس داده مىشود- که اگر بنا باشد جهتگیرى منظم نباشد، امکان دارد تناقض در این برنامهها، اصلًا کارهائى را هم که انجام مىگیرد، خنثى کند. ما برنامههاى پنجساله درست کردهایم- در همهى دنیا معمول است- اما اگر برنامهى پنجسالهى امروز در جهت مقابل برنامهى پنجسالهى دیروز یا در جهت مقابل برنامهى پنجسالهى فردا باشد، این کارها همدیگر را از بین خواهد برد و اصلاح هرگز صورت نخواهد گرفت؛ چون فعالیتها همدیگر را خنثى مىکنند و نتیجه، ضایع شدن سرمایههاى ملى است. ما براى اینکه این اتفاق نیفتد، برنامهى بلندمدت کلىِ عام را به عنوان سند چشمانداز تهیه کردیم. این، برنامهى کلىِ بیستساله است. برنامهها زیر این سقف باید شکل بگیرند؛ برنامههاى پنجساله در این جهت باید حرکت کنند. هر دولتى سر کار مىآید، این جهت را حفظ کند؛ آن وقت برنامهها مىشوند مکمل هم».(1)
2ـ اعتقاد راسخ بر اجرای میثاق ملی ملت ایران (قانون اساسی):
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سطح اصول راهبردی، ممتازترین در بین نظامهایی است که با اصول مردمسالاری اداره میشوند. توجه به کرامت انسانی و رفاه عمومی ملت و الزامات تحقق زندگی سعادتمند، باعث تمایز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورها شده است. به ویژه اصولی که با معیشت مردم در ارتباط است؛ اما با گذشت بیش از سه دهه از زمان تصویب آنها، هنوز برخی از اصول به طور کامل اجرا نشدهاند که ریشه ناکارآمدی برخی دولتها هم به عدم اجرای همان اصول باز میگردد. برای نمونه :
اصل 28- هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد، امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اصل 29- برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بیسرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی.
دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند.
سرمایه اصلی یک کشور نیروی انسانی است و هر کار بزرگی به دست انسانهای بزرگ انجام میپذیرد ؛ بنابراین در دهه پیشرفت و عدالت بایستی افراد کارآمد، متعهد، متخصص، دلسوز و کاردان، مقدم بر افراد ناکارآمد باشند تا چرخهای جامعه به سمت پیشرفت و توسعه شتاب بیشتری بگیرند.
اصل 30- دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
اصل 31- داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند، بخصوص روستانشینان و کارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
بررسی سیاستهای اعمالی دولتهای پس از جنگ نشان میدهد که این اصل از قانون اساسی عملاً به طور کامل پیاده نشده است و برخی طرحهای اجرا شده نیز ناقص و ابتر مانده است.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «کار مهم دیگر- که مخاطب و مسئول آن، دولت است- اهتمام به رفع عوامل نارضائى و مشکلساز براى مردم است: مسئلهى معیشت، مسئلهى اشتغال، مسئلهى سامانههاى ادارى، مسئلهى منصوبان دستگاهها- بخصوص در سطوح بالا- مسئلهى شهردارىها، مسئلهى نیروى انتظامى، که مباشراً و مستقیماً با مردم روبهرو هستند و میتوانند بسیارى از مشکلات مردم را برطرف کنند یا خداى نکرده نارضائىهائى به وجود بیاید. بنابراین دستگاهها در مسائل گوناگون، اهتمام و هماهنگى داشته باشند؛ هماهنگى و همافزائى داشته باشند؛ اختلاف وجود نداشته باشد؛ که این هم مربوط به دستگاههاى دولتى است»(2).
3ـ اعتقاد و التزام به حاکمیت قانون در جامعه و تکیه بر قانونمحوری دولت و قانونگرایی در اجرا و مطالبه قانون مندی از مردم
هر کشور برای پیشرفت و توسعه خود نیازمند قانون بوده و برای بقاء و استمرار پیشرفت نیازمند قانون است. قانون و قانونگرایی شاکله یک جامعه متمدن و پیشرفته است که هر رشد و نموی براساس آن اتفاق میافتد؛ بنابراین در دهه پیشرفت و عدالت، آنچه زمینه ساز این حرکت بزرگ و تشکیل تمدن بزرگ ایرانی – اسلامی است، قانون و قانونمداری و قانونگرایی است.
مقام معظم رهبری فرمودند: «قانون را اهمیت بدهید. قانون- وقتىکه با سازوکار قانون اساسى پیش رفت- حتمیت و جزمیت پیدا مىکند. ممکن است همان مجلس یا دولت یا دیگران مقدماتى فراهم کنند که آن قانون عوض بشود- با طرحهایى که در مجلس مىآید، با لوایحى که دولت مىدهد، با تصمیمسازىهایى که در بخشهاى مختلف انجام مىگیرد- عیبى ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامى که قانون، قانون است، حتماً بایستى به آن عمل بشود و به آن اهمیت داده بشود»(3).
4ـ اعتقاد و التزام به مدیریت علمی و نخبهپروری با رویکرد کادرسازی و کار گروهی ؛
کشور ما بسیار ثروتمند است، زیرا سرمایه اصلی، نیروی انسانی و نخبگان آن کشور است که امروز ما با داشتن ده میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی و هزار نفر افراد نخبه در علوم مختلف حرفی برای گفتن داریم. کما اینکه در بسیاری از مؤسسات علمی و پژوهشی در سرتاسر دنیا، ایرانیان همچون نگین در مدیریت میدرخشند. اگر استفاده از این سرمایه عظیم در مسیر صحیح خودش قرار گیرد، به راحتی میتوانیم به جای صادرات بسیاری از مواد خام از قبیل نفت، گاز و... صادرات علم و تکنولوژی و نیروی انسانی متعهد و متخصص داشته باشیم. و نسخه نجات اقتصاد کشور استفاده از نیروهای جوان، نخبه، دلسوز، متدین، متعهد و کارآمد میباشد.
5ـ روحیه آرمانگرایی توأم با واقعبینی و پرهیز از شعارگرایی:
اگر جامعه دچار شعارزدگی شود، اعتماد ملی که موتور حرکت یک جامعه است با خدشه روبهرو میشود؛ بنابراین رئیسجمهور اصلح، باید در عین حفظ روحیه آرمانگرایی، از تأکید بر شعارهای غیرواقعی و غیرممکن پرهیز کند.
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «مردم به این شعارها دلبستهاند، علاقهمندند. شعار عدالتطلبى، براى مردم جذاب است؛ شعار اجتناب از اشرافیگرى، براى مردم شعار مطلوب و شعار جذابى است؛ یا شعار خدمترسانى به مردم، یا شعار استکبارستیزى، یا شعار سادهزیستى، یا شعار کار و تلاش و خدمت به مردم؛ اینها چیزهائى است که مردم دوست میدارند و اینها را میخواهند. یک جامعه و یک کشور و یک ملت بیدار از مسئولینش این چیزها را مطالبه میکند: مطالبهى عدالت، مطالبهى انصاف، مطالبهى خدمت، مطالبهى ارتباط صمیمى با مردم، مطالبهى دین، پایبندى به ارزشهاى دینى، پایبندى به شرع. این چیزها را مردم میخواهند و دوست میدارند. شما هم بحمداللَّه این شعارها را دادهاید، مردم هم قبول و اقبال کردهاند؛ این را مغتنم بشمارید ». (4)
6ـ دردمندی و دلسوزی برای جامعه و ملت و پرهیز از داشتن روحیه منفعتطلبی و تجملاتگرایی
در گفتمان نظام اسلامی، یکی از مهمترین ویژگیهای مدیر، دردمندی و دلسوزی است. احساس مسئولیت، جامعه را به سمت توسعه و پیشرفت رهنمون میکند. لذا رئیسجمهور نمیتواند نسبت به معیشت، رفاه، فرهنگ، اخلاق مردم بیتفاوت باشد و بایستی برای درک این درد و رنج با مردم و در بین آحاد ملت باشد و از واقعیتها و مشکلات فرار به جلو نکند. بلکه با مقاومت و ایستادگی معضلات را با برنامه حل و فصل کند. کسی میتواند برای جامعه دلسوزی کند که خود درد کشیده باشد.
حضرت امام خامنهای در اهمیت این ویژگی فرمودند: «بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجملپرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد... اولین کار این است که ما مسئولین کشور را، افرادى انتخاب کنیم که مردمى باشند، سادهزیست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد کنند. این هم به نظر من شاخص مهمى است»(5).
7ـ انقلابی بودن، تلاش برای احیاء، تقویت و گسترش گفتمان انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری میفرمایند: آن چه نظام جمهوری اسلامی ایران را در عرصه بینالمللی به یک قدرت جهانی و تاثیرگذار تبدیل میکند، روحیه انقلابی مسئولان و مردم غیور ایران است؛ این روحیه موتور حرکتهای اثربخش در جامعه بوده و هرگونه فاصله گرفتن از روحیه انقلابیگری کشور را به قهقراء خواهد برد. بنابراین آنچه لازمه کار است، انقلابی بودن و انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن است. خصیصه انقلابیگری به سابقه انقلابی داشتن نیست، مهم حال افراد و انقلابی عمل کردن است.
8ـ زمان شناسی و بصیرت در دین و سیاست ؛
با توجه به ظهور پیچیدگیهای سیاسی و اعتقادی در عرصه بینالملل، داشتن قوه تشخیص بجا و تصمیمگیری به موقع و صحیح، یکی از الزامات رئیسجمهور اصلح در دهه پیشرفت و عدالت است. زیرا دشمن سعی دارد دوباره جدایی دین از سیاست را در جامعه مطرح و پررنگ کنند و بزرگترین دستاورد بزرگان فقه شیعه و به ویژه، حضرت امام خمینی(ره) را در عرصه سیاسی و تئوری اداره کشور زیر سوال ببرند. رمز عملیات براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی ایران توسط دشمن، جدایی دین از سیاست است. بنابراین در چنین شرایطی، رئیسجمهوری ایران باید مبلغ و تبیین و ترویج دهنده این ارث گرانبهای تشیع در دنیا باشند. زیرا علت محدثه و مبقیه انقلاب اسلامی حفظ و تقویت همین اصل بوده و ضامن بقاء و گسترش این انقلاب هم توأم بودن دین و سیاست است.
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «اینکه بنده مسئلهى بصیرت را براى خواص تکرار مىکنم، به خاطر این است. گاهى اوقات غفلت مىشود از دشمنىهائى که با اساس دارد مىشود؛ اینها را حمل مىکنند به مسائل جزئى. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علماى بزرگى بودند- که من اسم نمىآورم؛ همه مىشناسید، معروفند- که اینها ندیدند توطئهاى را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانى که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحى مىکردند؛ توجه نکردند که حرفهائى که اینها دارند در مجلس شوراى ملىِ آن زمان مىزنند، یا در مطبوعاتشان مىنویسند، مبارزهى با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسى که مىدانست و مىفهمید- مثل مرحوم شیخ فضلالله نورى- جلوى چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتى پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائى هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلالله مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلى آنها را خوردند؛ بعضى جانشان را از دست دادند، بعضى آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهى است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.»(6)
9ـ جامع نگر بودن و پرهیز از بخشینگری در راستای توسعه متوازن و همه جانبه کشور ؛
ایران اسلامی در مقاطع مختلف زمانی با توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در قالب حرکتهای یک جانبه مواجه بوده است ؛ غافل از آن که توسعه ایران اسلامی بایستی متوازن، همه جانبه و با رویکرد ارزشی باشد. تا مقدمه و بستری برای عرضه تمدن بزرگ اسلامی برای جهانیان باشد.
عدم توجه به توسعه متوازن سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی در مسیر و چارچوب اندیشه اسلامی، باعث قدرتیافتن نگرشهای وارداتی شده که زیانهای زیادی را در سالهای اخیر بر جای گذاشته است. استفاده از الگوهای وارداتی، منجر به عدم توسعه و ایجاد ناکارامدیهای بخشی در اداره کشور و مخدوش شدن حرکت به سمت عدالت شده است.
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: «ضعف ما در اقتصاد، که به سختیِ معیشت گروههائی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت ــ که عرض کردم این یکی از ضعفهای ما است ــ بیاعتنائی به سیاستهای کلان اقتصادی، و سیاستها و تصمیمگیریهای پیدرپیِ روزمرّه. مسئولین کشور ــ مسئولینِ امروز و بخصوص مسئولین آینده که بعد از انتخاباتِ امسال بر سر کار خواهند آمد ــ به این نکته توجه کنند؛ کشور باید سیاست اقتصادیِ کلانِ روشن و مدوّن و برنامهریزیشده داشته باشد؛ حوادث گوناگون نتواند تغییر و تبدیلی در آن ایجاد کند.»(7)
10ـ اعتقاد و التزام عملی به حکمت، مصلحت، عزت در سیاست داخلی و خارجی:
تسریع و سرعت بخشی به قطار پیشرفت و عدالت کشور برای فتح قلههای عالی نیازمند مثلث حکمت، مصلحت و عزت در تصمیمگیریهای قوه مجریه در سیاستهای داخلی و خارجی است. و هر قراردادی که یکی از این اضلاع را نداشته باشد، زیر سوال بوده و در مجموع به ضرر کشور خواهد بود.
مقام معظم رهبری میفرمایند: «... ثالثاً انسانهاى باتدبیرى باشند، با حکمت باشند. ما در سیاست خارجى گفتیم «عزت و حکمت و مصلحت»؛ در ادارهى کشور هم همین جور است، در مسائل داخلى هم همینجور است، در اقتصاد هم همین جور است؛ باید با برنامه، با حکمت، با تدبیر، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با یک هندسهى صحیح کارها را مشاهده کنند، نگاه کنند، وارد میدان شوند.»(8)
11ـ فهم کار اجرایی و دارا بودن توانایی، استعداد، سابقه و نشاط لازم:
رئیسجمهور بعد از مقام معظم رهبری دومین مقام رسمی کشور است و اجرای قانون اساسی از اهم وظایف رئیس قوه مجریه است، پس ضروری است رئیسجمهور با عنایت به گستردگی و اهمیت کار اجرایی، تصویر کاملی از وظایف خطیر ریاستجمهوری داشته باشد تا همه توان، استعداد و ظرفیتهای خود را برای رشد و تعالی کشور بسیج نماید.
مقام معظم رهبری در این باره بیان میکنند: «ما عرض کردیم سلائق مختلف و هر کسى که احساس میکند توانائى دارد، بیاید وسط میدان؛ تودهى مردم و جمعیت عظیمِ دهها میلیونى ملت هم انشاءاللَّه وارد میدان خواهند شد؛ اما در محاسبه، آن کسانى که داوطلب میشوند، اشتباه نکنند؛ بدانند مدیریت اجرائى کشور یعنى چه. نه در ارزیابىِ نیازى که کشور به یک قدرت اجرائى دارد، اشتباه کنند، نه در ارزیابى توانِ خودشان اشتباه کنند. اگر چنانچه ارزیابى درستى انجام دادند، بیایند توى میدان؛ ملت هم نگاه میکند، انتخاب میکند.»(9)
12ـ شجاعت:
از بدیهیترین ویژگیهای مدیریت در نظام اسلامی شجاعت است، شجاعت یعنی ایستادگی در مقابل زیادهخواهیها و قدرتهای استکبار جهانی و سرعت در پذیرش حرف حق و پذیرش اشتباه و خطا. باتوجه به پیچیدگیهای ارتباطات بینالمللی امروز، شجاعت در تصمیم و عمل، بزرگترین عامل پیروزی در رقابتهای بین المللی است.
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرماید: «این ملت اهداف بلندى دارد، کارهاى بزرگى دارد، تسلیم نیست، کسى نمیتواند با این ملت با زبان زور حرف بزند. کسانى که در رأس قوهى اجرائى قرار میگیرند، باید کسانى باشند که در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از میدان خارج نشوند؛ این یکى از شرطهاى لازم است.»(10)
13ـ پاسخگویی و انتقادپذیری:
همانطور که در قرآن نیز آمده، تنها خداست که بازخواست نمیشود (انبیاء: 23). از این رو، رئیسجمهور یک کشور مسلمان و شیعه همچون ایران، به عنوان بالاترین مقام اجرائی آن، میبایست همیشه خود را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دهد تا از این مسیر، مجموعهای را مدیریت و راهبری کند که همیشه پایبند به اصول، ارزشها و وظایف و تعهدات خود باشند.
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: «انتقادپذیرى را در خودتان نهادینه کنید. باید جورى باشد که مسئولین دولتى انتقادپذیرى را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید با سعهى صدر برخورد کرد، که: «آله الرّیاسه سعه الصّدر. «البته ریاست به معناى آن بالانشینىها نیست. اگر بخواهید مدیریت کنید، ناچارید سعهى صدر داشته باشید و یک چیزهائى را تحمل کنید.»(11)
پاسخگویی و انتقادپذیری، دو رکن مردمداری در نظام سیاسی اسلامی است. بنابراین مسئولان بلندپایه کشور، همه باید پاسخگو باشند. با عنایت به شرایط کشور و مشکلات اساسی در وضعیت اقتصادی، پاسخگو بودن رئیسجمهور اگر درمان دردها نباشد، حداقل کاهندة آلام مردم خواهد بود.
14ـ روحیه جذب حداکثری و دفع حداقلی:
رئیسجمهور مطلوب، باید نقاط قوت رؤسای جمهوری قبلی را داشته باشند، ولی نقاط ضعف را نه. در ساختار نظام اسلامی، رؤسای جمهور و دولتها در امتداد هم و تکمیلکننده یکدیگر هستند؛ رئیسجمهور بعدی کل صفحه را پاک نمیکند تا از اول شروع به کار نماید؛ بلکه روش کار دولتها به مثابه دفتری است که از یک طرف شروع به نوشتن شده و رؤسای جمهور در امتداد هم ولی با رفع غلط و اشتباهات رؤسای جمهور قبلی اقدام کنند و البته نقاط قوت دیگران را هم حفظ و تقویت میکنند.
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: «من هیچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداکثرى و دفع حداقلى است.»(12)
پی نوشت:
- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیسجمهور، مسئولان و کارگزاران نظام 09/ 04/ 1386
- بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم 27/ 07/ 1389
- دیدار رئیسجمهورى و اعضاى هیئت دولت 02/ 06/ 1387
- بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت 08/ 06/ 1389
- بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج 22/ 02/ 1388
- بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 06/ 12/ 1388
- بیانات در حرم مطهر رضوی 1/1/1392
- بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور 7/2/1392
- بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور 7/2/1392
- بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور 7/2/1392
- بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت 08/ 06/ 1389
- بیانات در دیدار با جمعى از طلاب و روحانیون 22/ 09/ 1388