عادل پیغامی اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگوی تفصیلی با «نسیم» در خصوص اظهارات چند روز اخیر عباس آخوندی و موسی غنی نژاد درباره دخالت دولت در قیمت گذاری و قانون اساسی با تاکید بر اینکه مساله ما اسامی و افراد نیستند اظهار کرد: نوع نگاه مخالفان افراطی و موافقان افراطی  دخالت دولت در قیمت گذاری، نشان می دهد که آنها با سیر تحولات اندیشه ای اقتصادی ، مرزهای جدید علم اقتصاد و تجربه های اقتصادی مکاتب اقتصادی در سه قرن گذشته آشنایی کافی ندارند.

وی افزود: من سالهاست تاریخ اندیشه و مکاتب اقتصادی درس می دهم و انواع دیدگاههای اقتصادی در سوسیالیسم را می شناسم.  کار من اساسا بررسی اندیشه های اقتصادی است. بنابراین فکر می کنم که عبارات نقل شده از امثال آقای آخوندی و آقای غنی نژاد در رسانه ها، صرفا بیانی ژورنالیستی و نگاهی نا آشنا به جریان و سیر اندیشه های اقتصادی است که ارزش بررسی ندارند. از نظر تاریخی و علمی ما انواع مکاتب سوسیالیستی داریم. اگر برنامه ای یا سیاست اقتصادی به غلط سوسیالیستی بوده، توضیح بفرمایند که کدام نوع از سوسیالیسم؟ تا آسیب شناسی علمی و به زبان کارشناسانه انجام نشود نمی توان درد را فهمید و درمان را یافت. مگر اینکه غرض از نقل این صحبتها موردی غیر علمی و هدفی غیر از اهداف اقتصادی و واقعی باشد!

این اقتصاددان با اشاره به نمونه های دخالت دولت در قیمت گذاری در دنیا عنوان کرد: نظارت دولت در قیمت گذاری در کشورهایی که در اقتصاد به آنها بلوک راست و یا اقتصاد بازار آزاد گفته می شود هم وجود دارد . متاسفانه سطح ادبیات اقتصاد ی در کشور از ناحیه این قبیل اظهارنظرها  پایین نگاه داشته شده است. برخی ها سطح مطالبی که ذکر می کنند در حد کتابهای درسی اولیه اقتصاد است که البته مسائل در انها بسیار ساده بیان می شود. سالهاست در دانشکده های اقتصاد داخل و خارج استادان اقتصاد ذکر کرده اند که مساله انتخاب بین بازار و دولت نیست بلکه مساله ترکیب بهینه بازار و دولت است. نسخه ای که البته پویا و دینامیک هم است. خطی نیست. اساسا مساله کوچک سازی یکی به قیمت بزرگ کردن دیگری نیست. اما متاسفانه بدنه کارشناسی دولتها و مجالس با ذهنیتها و تصورات غیرعلمی خود حرف می زنند و گاه عمل می کنند.

من همه عملکرد سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولید کنندگان را و همه سیاستها و برنامه هایی که مدیرانش تاکنون داشته اند را تایید نمی کنم، اما وجود این سازمان برای اقتصاد کشور لازم است، بجای بحثهای ژورنالیستی و اقدامات غیرعلمی بیاییم به مقوله حمایت از مصرف کننده که در کشور ما وجود عملی ندارد کمی واقعی و علمی بیاندیشیم. با طرح مباحث افراطی و غیر علمی در دولتهای پیشین هم نتیجه ای حاصل نشد و در این دولت نیز نخواهد شد.

پیغامی با انتقاد از افراط و تفریطهای موجود در زمینه اقتصادی بیان کرد: متاسفانه در حال حاضر مباحث، مطالب بین مردم و رسانه ای  در فضایی عمدتا ناآشنا به ادبیات رایج اقتصادی دنیا و آغشته به افراط و تفریط سیاست زده قرار داریم .امثال وزیر مسکن و یا کارشناسانی مثل آقای غنی نژاد بدون اینکه تجربه کشورهای دیگر را  در خصوص قیمت گذاری و یا آزادسازی قیمتها در نظر بگیرند این سخنان را به زبان می آورند و گفته های آنها با نیازهای اقتصاد ایران تناسبی ندارد.

مخالفان اقتصاد اسلامی مثل آقای غنی نژاد جرائت بیان مواضع خود در محافل علمی را ندارد

وی خاطرنشان کرد: حرفهای آقای غنی نژاد از لحاظ علمی بی معناست و تنها کارکرد ژورنالیستی دارد. وی با انتقاد از اظهارات غنی نژاد عنوان کرد: ایشان سالهاست بر علیه اقتصاد اسلامی زیاد صحبت می کنند. متاسفانه بدون اینکه با دانش اقتصاد آشنایی لازم را و یا  این که تخصصی در مباحث اسلامی علم اقتصاد داشته باشند ، وارد اظهار نظر در خصوص این مباحث هم می شوند. کسی که علاقمند نقد اقتصاد اسلامی است باید در جایگاه علم و پژوهش و دانشگاه و با ابزارهای متداول علمی مثل نگارش مقاله علمی- پژوهشی، شرکت در مناظره علمی، کرسی آزاداندیشی و ...... ابتدا مباحث خود را مطرح کرده باشد و با جامعه علمی رقیب خود گفتگو کرده باشد. ضمن اینکه حداقل دانشی از اقتصاد و اسلام داشته باشد.

این استاد دانشگاه افزود: زمانی در شبکه چهار سیما یکی از برنامه سازان رسانه ملی آقای غنی نژاد را به یک مباحثه علمی دعوت کرده بود از من هم دعوت شد تا در خصوص اقتصاد اسلامی با ایشان مباحثه علمی کنم. ایشان تشریف نیاوردند. تا به حال به یاد ندارم که آقای غنی نژاد در یک محفل علمی با حضور ناقدان علمی حرفهای خود را به زبان بیاورد. ایشان دوست دارند یک سویه و در یک فضای ژورنالیستی و سیاست زده علیه اقتصاد اسلامی و اقتصاد انقلاب اسلامی صحبت کنند. ظاهرا جای متهم و شاکی عوض شده است. در تمامی سالهای گذشته این دوستان ایشان و همفکران ایشان بوده اند که در بدنه و ارکان کارشناسی کشور نظر و برنامه اقتصادی داده اند! چه زمانی نظریه پردازان اقتصاد اسلامی زمام برنامه ریزی اقتصادی کشور را به دست داشته اند؟ فرار به جلو دیگر کهنه شده و مردم باهوشتر ازاین حرفها هستند.

عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) افزود: افرادی که چیزی ازاقتصاد نمی دانند راه حلی هم برای حل مشکلات اقتصادی ندارند، بنابراین مدام یا از آزادسازی قیمتها و یا در دوره قبل از تثبیت قیمتها صحبت می کنند. من با کسانی که صرفا از آزادسازی و کسانی هم که صرفا از کنترل قیمتها حمایت می کنند مخالفم.

پیغامی گفت: برخی در مجلس هفتم رای به تثبیت قیمتها دادند و کسانی هم مدام از آزادسازی قیمتها دم می زنند در حالی که هر دو گروه ناآشنا به قواعد بازار هستند. نتایج سیاستها و برنامه هایی که  هر دو گروه بارها در کشور اجرا کرده اند نیز بارها عیان شده است. این افراد از فقدان حافظه تاریخی مردم سو استفاده می کنند و حرفهای کهنه و قدیمی و شکست خورده خود را مجددا مطرح می کنند. کافی است رسانه ها تجارب سیاستگذاریهای اقتصادی مشاوران اقتصادی دولت مثل آقای نیلی ، آقای آخوندی، آقای کلانتری و .... را در دهه 70 و در دولت سازندگی را بازخوانی کنند. متاسفانه رونق حرفهای ایشان ناشی از کم کاری رسانه هاست. معلوم است که چه گفتند و کشور را به چه نقطه ای رساندند و سپس البته با دریافت بورس خارجی از کشور رفتند و پس از فراموشی رسانه ها به کشور بازگشتند. طرح ساماندهی اقتصادی اوایل دولت ششم، که سازمان برنامه داد و با وزارت اقتصاد آنزمان به مخالفت برخاست موجود است. مردم، دانشجویان و جوانان، تاریخ را بخوانند و سخنان و اظهار نظرهای قبلی این افراد را بازخوانی کنند.

دوستان در این آشفته بازار دقت کنند. دانش اقتصاد گرایشها و شاخه های تخصصی متعددی دارد. همانطور که نمی توان سوال از ارتوپدی را از دکتر قلب پرسید صحبت کردن از قانون اساسی نیازمند تخصصهایی از شاخه های مختلف علم اقتصاد مثل  اقتصاد اساسی؛ اقتصاد توسعه، اقتصاد بخش عمومی و ... است. آقای آخوندی به عنوان وزیر راه و شهرسازی و آقای غنی نژاد به عنوان یک مدرس دانشگاه، تخصصی در تمامی زمینه های اقتصاد ندارند، که در باب همه بخشهای اقتصاد اظهار نظر کنند.  این افراد بیشتر پایه غیراقتصادی مثل مهندسی یا حسابداری دارند و با چند واحد اقتصاد و مدرک اقتصادی اقتصاددان نمی شوند. افراد باید جایگاه خود را بشناسند، تکنسین اقتصادی حق ندارد تئوریسن اقتصادی شود. برخی از اینها مهندسان اقتصاد خوانده و یا  حسابدار علاقمند به بخشهایی از علم اقتصاد هستند تا یک اقتصاددان. این افراد نباید در همه زمینه های اقتصادی حرف بزنند. قضیه علم اقتصاد در ایران، قضیه فیل مولاناست.

قانون اساسی ما نه گرایش به چپ دارد نه به راست

پیغامی تصریح کرد: کسی که هیچ تخصص مرتبط با قوانین اساسی اقتصادی ندارد خوانش از قانون اساسی وی مثل خوانش یک غیرمتخصص است. اقتصاددان شاخه اقتصادکشاورزی نمی تواند در باب اقتصاد اسلاسی صحبت کند. ایشان اصلا قانون اساسی ما را نمی شناسند. قانون اساسی ما نه رویکرد چپ گرایانه دارد و نه رویکرد راست گرایانه و حتی امکان تفسیر به هر دو حالت را هم دارد و این ویژگی همه قوانین اساسی دنیاست. برای این که بتوانیم در زمینه قانون اساسی صحبت کنیم باید در زمینه اقتصاد اساسی تخصص داشته باشیم. قانون اساسی از پویایی بسیار مناسبی برخوردار است و در شرایط مختلف زمانی ومکانی می توان استفاده اقتصادی مناسبی از آن کرد. البته قابل نقد و ارتقاء است اما از طریق متخصصانش و در مسیر علمی و کارشناسی آن. نمی توان نخاع و مغز را در ملاء عام با ابزارهای عام و بدست مثلا پزشکان عمومی جراحی کرد.

وی گفت: وقتی آمریکا وارد بحران اقتصادی می شود دولت ، جنرال موتورز را تحت حمایت مناسب خود قرار می دهد، با استدلال آقای آخوندی و یا آقای غنی نژاد باید بگوییم که در آمریکا هم سوسیالیستها و یا مارکسیستها حاکم شده اند. ایشان با این اظهار نظرها دانش وفهم اقتصادی را در کشور را تخریب می کنند. افرادی هم در طرف مقابل هستند که اگر کسی بگوید سرمایه می تواند برای کشور مفید باشد می گویند که وی سرمایه دار و یا زر اندوز و یا زالو صفت است. این دو جریان عین هم هستند. هیچ فرقی بین غوغاسالاری دهه گذشته و سالهای اخیر دیده نمی شود!

این اقتصاددان بیان کرد: واقعا باید به حال کشور تاسف خورد که افرادی با دیدگاههای افراطی و تفریطی سکان دستگاه اجرایی یا تصمیم سازی را به دست گرفته اند. برخی در کشور با فحاشی آکادمیک و یا انگ زدن سیاسی اهدافی غیر از اصلاح دنبال می کنند. حتی اگر بدنبال اصلاح هم باشند از روشی معیوب و بی نتیجه استفاده می کنند. سالهاست با ایسم ها (لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم، مارکسیسم و..) رقبا به همدیگر فحش آکادمیک نثار کرده اند. امثال وزیر مسکن در این اظهار نظر خود نسبت به سازمان حمایت، و سایر افراد مثل ایشان بفرمایند کدام سیاست و برنامه مارکسیستی بوده و با کدام قرائت از مارکسیسم و با کدامین تجارب عینی و واقعی جهانی نقض شده و چه راه حلهای علمی موفق در دنیا تجربه شده است؟ وقتی صرفا ژورنالیستی بحث شود گویی این افراد تعریفی از سوسیالیسم و مارکسیسم ندارند. بنده پژوهشگر و منتقد مکاتب اقتصادی غیراسلامی وقتی سوسیالسم و یا مارکسیسم یا کاپیتالیسم را  اینگونه مطرح می کنند می بینم این مکاتب مظلوم واقع می شوند. حتی سرمایه داری هم که آنها از آن دفاع می کنند با تفکرات آنها مظلوم واقع می شود. لذا به دفاع از ساحت اندیشه برمی خیزم. به دفاع از سیراندیشه و چارچوبهای نظری این مکاتب بلند می شوم و گاهی هم به انها محکوم می شوم! در اغلب جلسات ما، هیچ لیبرالیست یا کاپیتالیست و یا سوسیالیستی وجود ندارد تا از خود دفاع کند که این نسخه ای که به نام ما اجرا کردید مال خودتان، به خودتان فحش دهید چرا به ما؟

غنی نژاد در حد یک تئوریسین نیست

پیغامی خاطرنشان کرد: تاریخ معاصر کشور از مشروطه تاکنون نشان داده این افراد معمولا گرد و خاک کنندگان جریانی هستند که به دنبال نقسیم قدرت و رانت است. تاریخ را بخوانید ببینید به علمای اسلام و اندیشمندان واقعی این کشور چه تهمتها که زده نشده است. آقای غنی نژاد یا آقای آخوندی در جای خود و در تخصص خود محترم هستند اما در حد تئوریسین نیستند زیرا کلمه تئوریسین ارزش و احترامی دارد که به سادگی نباید آن را به کار برد. تئوریسین زبان ویژه، جایگاه مشخص و تریبونی مشخص دارد.

وی گفت: کسانی که امروز به اسم تئوریسین اقتصادی و اقتصاددانان معرفی می شوند دهه 60 کجا بودند؟ بویژه آنانی که مدعی  علمی بودن نظرات خود هستند چه جایگاه و ریشه ای در دانشکده های اقتصاد کشور داشته اند؟ شاگرد  کدام استادان اقتصاد کشور بوده اند؟ متاسفم که  در شرایطی هستیم که دانشکده های اقتصاد  کشور و استادان  برتر اقتصاد  در حاشیه و مورد بی مهری واقع شده اند و  اساسا مطرح نیستند. کسانی در حوزه اقتصاد غوغاسالاری می کنند اغلب افرادی هستند که با انقلاب وارد گود شده در نهادهای انقلابی تندروی هایی کرده و اغلب تحصیلات اولیه اقتصادی هم نداشتند و سپس در سیکلهای سیاسی با بورسهای دولتی و رانت مدرکی هم کسب کرده اند.  این قبیل افراد در بهترین حالت کارگزاران و تکنسینهای اقتصادی خوبی هستند اما از اول هم عالم و متفکر نبوده اند که بتوان آنها را در جایگاه تئوریسین اقتصادی دولت قرار داد. کسی را هم که سیکل سیاسی و احزاب نظریه پرداز و معرفی کنند با افول سیاسی  انها هم افول می کند.

عضو هیات علمی دانشگاه صادق (ع) عنوان کرد: اگر کسی با رانت دولت به خارج از کشور برود و فوق لیسانس و دکترا بگیرد تئوریسین نمی شود. گذشته این افراد گویاست که متعلق به چه جریانی هستند و در انقلاب اسلامی چه مسیری را دنبال کرده اند . ایکاش رسانه ها و خبرنگارانی داشتیم تا تاریخچه فعالیتها و رفت و آمدهای افراد را زنده نگاه می داشتند و به مردم گزارش می دادند.