به گزارش «نسیم»، محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران عصر پنجشنبه گذشته در نشست هم اندیشی با جمعی از صادرکنندگان برتر عضو مرکز جامع صادراتی ایران درخصوص اهمیت توسعه صادرات غیرنفتی و تأثیر آن در رشد و شکوفائی اقتصاد ایران طی سخنانی گفت: قدرت هر کشوری را در سطح جهان، اقتصاد آن کشور تعیین میکند و منابع ارزی بالای هر کشوری نیز قدرت چانه زنی و مانور مقامات آن کشور را در بین سایر دولتهای جهان ارتقا میدهد. در جهان امروز، لشگرکشی و جنگهای فیزیکی بین کشورها جهت اثبات برتری تا حدود زیادی معنا و مفهوم خود را از دست داده و جنگهای اقتصادی جای آنها را گرفته است. لکن ما به چشم خود دیده و می بینیم که بسیاری از کشورهای قدرتمند نظامی جهان که از اقتصاد مستحکمی برخوردار نبوده اند یکی پس از دیگری محکوم به شکست بوده و از صحنه روزگار محو شده اند و جهان را دربست در اختیار قدرتهای اقتصادی قرار داده اند.
وی افزود: این پیش زمینه را عرض کردم تا بگویم که کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست وبرای حضور قدرتمند خود در سطح جهان نیازمند پی ریزی اقتصادی قوی و با برنامه میباشد. اینکه با زبان، شعار داده و هی بگوئیم که ما جزء قدرتهای اقتصادی جهان هستیم و یا باید تا سال 1404 یکی از قدرتهای برتر جهان شویم و مثلاً با حجم مبادلات تجاری معادل 100 الی150 میلیارد دلار جایگاه ممتازی را در بین کشورهای دنیا داریم کافی نیست. ما که قصد نداریم خودمان را گول بزنیم زیرا اصلاً معلوم نیست که این آمارها آنهم در اوج تحریمهای اعمال شده علیه ایران درست هستند یا خیر؟ ثانیاً خود را با کدام کشورها مقایسه میکنیم که اینچنین قاطعانه برای خود جایگاه ترسیم می کنیم، آیا کشور ایران را با قدرتهای برتر صنعتی جهان و یا کشورهای پیشرفته و پر درآمد اروپائی و آسیایی مقایسه می کنیم و یا با کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا آفریقایی می سنجیم که اینچنین بر خود می بالیم؟ ثالثاً اگر فروش نفت و فرآورده های نفتی را از اقتصاد و مبادلات تجارت جهانی خود کسر نمائیم آنوقت کجای کار هستیم؟ و دست آخر اینکه اگر صادرات دولتی و پروتکلی را نیز از دستور کار حذف کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که صادرات واقعی و غیرنفتی ما بسیار اندک بوده و آنهم بدست مدیران و مردانی بزرگ انجام میشود که واقعاً آنها را میبایست سربازان خط اول اقتصاد ایران لقب داد.

علیپور در ادامه اظهار داشت: اقتصاد هر کشوری جدای از سرمایه گذاری و تولید، دو اصل مهم دارد: 1- خرید (واردات) 2- فروش (صادرات): در مورد اول یعنی خرید که از دیر باز و پیش از انقلاب، کشور ایران در این زمینه اشتهار داشته و اقتصادی با پایه و اساس وارداتی را پی ریزی نموده است کاری بسیار ساده، آسان و پر درآمد برای شخص خریدار (نه برای کشور) بوده است زیرا شرکتهای خارجی برای فروش محصولات خود، خریدار ایرانی را روی سر خود میگذارند، از او در کشور خود بنحو شایسته استقبال و پذیرائی میکنند، به او کادوهای گرانقیمت میدهند و دست آخر پس از فروش کالای خود، کمیسیون آنرا هم بحساب خصوصی خریدار واریز مینمایند. این بخش از اقتصاد برای هر مدیری از قند شیرین تر میباشد. اما در بخش دوم یعنی فروش و صادرات کالا، کار برعکس شده و این صادرکننده ایرانی است که با حداقل امکانات میبایست بازاریابی خود را در اقصی نقاط دنیا انجام داده و خریدار خویش را از گوشه و کنار جهان پیدا و او را روی سر خود بگذارد، ناز او را بکشد، نظرات او را تأمین نماید، او را با تمام مشکلات به ایران دعوت و از او بنحو مطلوب میزبانی کند و به او کادوهای آنچنانی بدهد و. و . و. و صدها و... دیگر. پس صادرات کار هر کسی نیست و مردان خاص خود را میخواهد البته ناگفته نماند که آن کسانیکه پا به بازارهای کشورهای همسایه میگذارند و برای یکبار با آن مردم معامله ای انجام داده و کالائی را نیز به آن کشور صادر میکنند اما پس از مدتی بخاطر بی کیفیت بودن کالا و خدمات صادر شده موجب آبروریزی میشوند نه تنها صادرکننده نیستند بلکه خائن و دشمن ایران و ایرانی بوده و مستحق برخوردهای تنبیهی شدید میباشند.

وی گفت: با تمام این اوصاف، مجدداً اعتراف میکنم که صادرات کاری بس دشوار بوده و در این ایام با توجه به تحریمهای اعمال شده و محدودیتهای بین المللی کاری در حد شعبده بازی است. پس برای رشد و توسعه اقتصاد ایران بهرشکل ممکن باید از عزیزان صادرکننده حمایت کرده و بدون کمترین دغدغه خاطر و موانع کاری، صادرکنندگان را به خط اول جبهه اقتصادی روانه نمود. اما متأسفانه نه تنها حمایتی در عمل وجود ندارد بلکه حق و حقوق معوق آنها نیز طی سالهای گذشته پرداخت نگردیده است. اینکه ایراد کار ما کجاست باید عرض کنم که اقتصاد دولتی و متکی به نفت یکی از عوامل اصلی عدم بهره‌وری در ایـران شده است. درحال حاضر بیش از60% اقتصاد کشور در انحصار دولت یا نهادهای شبه‌دولتی قرار دارد. دخالت مستقیم و غیر مستقیم60 درصدی دولت در اقتصاد کشور سبب ‌شده است تا خواسته و یا ناخواسته جمع کثیری از مدیران و کارفرمایان کشور را مدیران دولتی تشکیل دهند. با وجود اینکه در سالهای اخیر همواره افزایش دستمزد کارگران کمتر از نرخ تورم رشد کرده و سبب شده است تا هزینه نیروی انسانی در قیمت نهایی محصولات کمتر و کمتر شود اما همین مدیران باز هم اعتقاد دارند که باید جنبه‌های حمایتی از نیروی کار ضعیف‌تر شود. این عده حتی بسیاری از مشکلات اقتصادی ایران را به بهره‌وری پایین نیروی کار و وجود تحریمهای اقتصادی در کشور ارتباط میدهند و معتقدند. همچنین موضوع مهمتر این است که تا زمانیکه دولتمردان ایران برای اداره ایران و امورات جاری مملکت چشم بفروش نفت دوخته اند میزان بهره‌وری در کشور هر روز کمتر و کمتر خواهد شد. در کشوری مانند ایران که درآمد سالانه آن از فروش نفت بیش از 60 الی70 میلیارد دلار است، تولید ناخالص ملی آن درسال باید حدود650 میلیارد دلار باشد تا بهره‌وری در کشور بخوبی صورت پذیرد. اما متأسفانه علیرغم فروش بالای نفت طی سالهای گذشته، وضعیت شاخصهای بهره‌ وری در زمینه های انرژی وصنعت در کشورمان بسیار اسفبار بوده و فقط بخشی از امورات کشاورزی آنهم بخاطر اینکه توسط بخش خصوصی و کشاورزان اداره میشود، شاخص بهره‌وری کشاورزی در ایران را بمراتب بهتر از سایر صنایع است. هرچند که خوشبختانه برخی از مدیران دولتی نیز به بهره‌وری پایین مدیریت خود بدلیل دولتی بودن آن معترفند.

رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی تصریح نمود: متأسفانه هیچگاه دولتهای گذشته و امروز از دولتمردان سازندگی و اصلاحات گرفته تا دولتمردان عدالت محور و تدبیر و امیدی به واقع و بطور جدی و عملی از صادرات حمایت نکرده و وارد گود اجرایی نشده اند و همیشه شعار حمایت داده و ژشت آنرا برای مردم گرفته اند. فقط موقعی که درآمدهای نفتی کاهش میابد و دولتمردان عزیز بی پول میشوند یاد صادرکنندگان می افتند و صادرات و درآمدهای نفتی را برای کشور حیاتی میدانند. در حال حاضر نیز بدلیل فروش پایین نفت و کاهش شدید قیمت آن طی چند ماه گذشته، باز هم زمزمه دولت درخصوص حمایت از صادرات و درآمدهای صادراتی شروع شده است که چشم اینجانب آب نمی خورد که گفته های دولتمردان با عملکردشان مطابقت داشته باشد.

علیپور افزود: یکی از راههای کم کردن فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها بر فعالیت شرکتهای داخلی حضور همه جانبه صادرکنندگان و فعالان اقتصادی ایران در بازارهای بین المللی و استحصال ارز بیشتر بمنظور جبران کاهش فروش نفت میباشد که در این راستا جدای از مرکز تجارت جهانی ایران توقع بر این است تا سازمان توسعه تجارت و تمامی وزارتخانه ها اقتصادی و سازمانهای ذیربط موقعیت حال حاضر کشور را درک کرده و با دید ملی، قدمهای ویژه ای در جهت حمایت از صادرکنندگان و شرکتهای فراملیتی بردارند. در همین راستا طی چند روز گذشته مذاکرات متعددی را با مقامات اقتصادی و رؤسای مراکز تجارت جهانی تعدادی از کشورهای جهان داشتیم که مباحث و مذاکرات صورت گرفته غالباً مثبت و سازنده بود لکن باتوجه به تنگناها و تحریمهای اعمال شده بر ایران تمام سعی ما براین بوده است تا بیشترین بهره را در جهت دستیابی به امکانات سهل تجاری و سرمایه گذاریها و همچنین راهیابی به بازارهای جدید و هدف برای فعالیت شرکتهای برتر صادراتی کشورمان بکار ببندیم که خوشبختانه مثبت و راضی کننده بود.

وی تأکید نمود: برهمین اساس باتوجه به امکاناتی که دراختیار مراکز تجارت جهانی در سراسر دنیا وجود دارد صراحتاً عرض میکنم که قدرت و توان افزایش صادرات غیرنفتی ایران را داریم بشرطی که دولت شعار ندهد و واقعاً در پی حمایت از صادرات غیرنفتی باشد که امیدوارم در این کار جدی باشند و برای اجرایی کردن آن وارد مذاکره شوند زیرا رشد صادرات غیرنفتی کشور موجب تحرک بیشتر واحدهای تولیدی و صنعتی خواهد شد و این تحرک باعث اشتغال بیکاران و متعاقب آن درآمد بیشتری نصیب فعالان اقتصادی و کارگران ایران خواهد شد که این درآمدها و گردش مالی بالا، زمینه خروج اقتصاد از رکود را مهیا خواهد کرد که رفته رفته همین عوامل مثبت بر روی نرخ تورم نیز تأثیر خواهد گذاشت و رشد اقتصادی کشور را بطور چشمگیر و قابل توجهی افزایش خواهند داد. لکن ملاحظه میفرمائید که رشد صادرات غیرنفتی چه فوایدی برای ایران و ایرانی دربر دارد، آیا هیچ عقل سلیمی از این همه سود و مزایا غافل میشود و به آن بی توجهی میکند؟ مگر اینکه کسی خائن و یا نقشه شومی در سر داشته باشد.

وی با اشاره باینکه توسعه اقتصاد ایران و رشد صادرات غیر نفتی کشور فاکتورهای خاصی نیاز دارد گفت: جدای از امکانات بین المللی، پول و فعالیتهای اجرایی، موارد دیگری نیز میبایست دست به دست هم دهند تا توسعه اقتصاد بنحو مطلوب در کوتاهترین زمان ممکن محقق شود منجمله، وجود تیم اقتصادی دانا، توانمند و منسجم در بدنه دولت؛ دو سال پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری تلاشهای فراوانی کردیم تا حداقل تیم اقتصادی قوی و هماهنگی بر سرکار آید تا با درایت و مدیریت خود بتوانند مشکلات اقتصادی برجا مانده از دولت قبل را مرتفع و اوضاع را به حالت طبیعی باز گردانند از همین رو هرگونه حمایتی که از دستمان برمی آمد انجام دادیم تا آقایان رأی اعتماد نمایندگان ملت را کسب کنند اما پس از گذشت حدود 2 سال از آن روز به این نتیجه رسیده ایم که نه تنها تیم اقتصادی دولت منسجم نیست بلکه کارآمد نیز نمی باشند از همین رو از جناب آقای روحانی درخواست میکنم تا جهت غلبه بر مشکلات اقتصادی و رشد سریع صادرات غیرنفتی کشور، هرچه سریعتر وزرای اقتصاد، صنعت، معدن وتجارت و همچنین رئیس بانک مرکزی را برکنار و افراد غیرسیاسی و توانمند دیگری را جایگزین آنان بکنند. حمایت و همکاری تنگاتنگ سفارتخانه های ایران در سراسر جهان با صادرکنندگان امری است الزامی، هم فکری و هم اندیشی فشرده دولت و صادرکنندگان بسیار ضروری و راهگشا میباشد، حمایتهای مادی و معنوی دولت از صادرکنندگان آنهم بطور واقعی جزء ضروریات کار است بطوریکه اگر دولت وعده جایزه صادراتی بجای دامپینگ و بعنوان مشوق را میدهد دیگر صادرکنندگان را سالها سرکار نگذارد و وعده سر خرمن به آنها ندهد و یا اگر قرار است که لوح تقدیری ناقابلی به صادرکنندگان بدهند دولتمردان عزیز از رفتن به چنین جلساتی امتناع نکنند و کارهای دیگر خود را در اولویت قرار ندهند، آموزش و فرهنگ سازی درخصوص مقوله صادرات و همچنین آموزش صادرکنندگان به رعایت اخلاق حرفه ای و اخلاق کسب و کار و حفظ آبروی ایران و ایرانی در سراسر جهان و ... دهها مورد دیگر جزء ضروریات کار میباشد.

رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه گفت: همچنانکه قبلاً اشاره کردم، بود و نبود و بالا و پایین بودن درآمدهای نفتی جز دردسر، آنچنان نفع و سودی برای زندگی مردم نداشته و ندارد و اگر الآن وابسته به درآمدهای نفتی نبودیم، قطعاً تحریمها نیز برای ما کارساز نبود زیرا بیشترین فشارهای کشورهای غربی بر صنایع نفتی و نحوه صادرات آن میباشد. لاجرم در دورانی که نیمی از درآمدهای تاریخ نفت ایران طی هشت سال احمدی نژاد استحصال شده اما متأسفانه در همان ایام ارزش پول ملی حدوداً به یک سوم تنزل پیدا کرده، نرخ دلار به بیش از3 برابر افزایش یافته و تورم افسار گسیخته زندگی مردم را فلج و گرانی اشک ملت را درآورده است، پس سود و فایده این درآمدهای نجومی نفتی چه بوده است؟ نه تنها بنده بلکه اکثر صاحب نظران برجسته اقتصادی اعتقاد دارند که سود اقتصاد غیرنفتی بیش از اقتصاد نفتی برای ایران و ایرانی میباشد فلذا اطمینان داریم که اگر دست دولت از درآمدهای نفتی کوتاه و امیدش از این درآمدهای بی درد سر و تضمین شده قطع شود، حتماً تغییرات اساسی در نوع رفتار، مدیریت، کشورداری، و... ظهور خواهد کرد بطوریکه با مردم و فعالان اقتصادی محترمانه برخورد خواهد شد، فعالان اقتصادی را طرف مشورت دولت قرار خواهند داد، جهت افزایش درآمدهای ارزی به صادرات غیرنفتی و صادرکنندگان بها داده خواهد شد، نحوه برخورد ادارات، وزارتخانه ها و سازمانهای زیر مجموعه آنها با مردم و فعالان اقتصادی کاملاً تغیر خواهد کرد، به صنعت توریسم و جذب جهانگرد ارزش قائل خواهد شد و... دهها و شاید هم صدها مورد تغییرات مثبت اتفاق خواهد افتاد.